خوشحالم.....
خوشحالم ازاینکه بعضیهابه وبم سرمیزنن ونظرات قشنگی هم میدن..
دارم به این نکته ازکوزه همان برون تراودکه دراوست پی میبرم!!
چه شخصیت بزرگی دارن بعضیهااین رانظراتشون نمایان میکنه!!!
اماااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعضیهامیان ولی اثرقشنگی....
قابل توجه بعضی دوستان!!
من دوست دارم کارم رابه صورت تخصصی انجام بدم بنابه فرمایش امام خامنه ای بحث ازدواج راشروع کردم...
دوستانی که میدونن مطالب به دردشون نمیخوره وعلامه دهرهستن
میتونن...
البته ببخشین این حرف رامیزنم!!!
ولی میتونن دیگه به این وب سرنزنن!!
بازم تشکرفراوان ازهمه ی دوستان عزیز وهدفمنداین وب...
روزگارتون طلایی!!!!
نکات کنکوری روز خواستگاری
در روز خواستگاری شما زیر ذره بین همه
هستید. این که چطور رفتار می کنید، چطور صحبت می کنید و حتی چطور لباس
پوشیده اید، روی قضاوت خانواده دختر تاثیرگذار است. بنابراین این نکته ها
را بخوانید و سعی کنید مراقب رفتارتان باشید. منظورمان البته این نیست که
نقش بازی کنید. فقط سعی کنید رفتار شایسته ای داشته باشید.
دقت کنید
قرار
است یک عمر با هم زندگی کنید، پس به رفتار و گفتار همدیگر دقت کنید نه
اینکه حواستان به گل قالی و مارک تلویزیون و پرده های قشنگ اتاق باشد. مثلا
موقع حرف زدن توجه کنید ببینید که طرف مقابلتان می تواند چهارتا جمله درست
و حسابی بگوید؟ اگر نه که کلا بی خیال شوید.
موبایل خاموش
همان
اول کار، موبایلتان را خاموش کنید تا نشان دهید برای بقیه اهمیت قائل
هستید نه اینکه مدام سرتان توی موبایل و پیامک دادن و انگری بردز باشد.
خودتان باشید
شما
هر چقدر هم که بازیگر خوبی باشید، بالاخره یک روز لو می روید. پس سعی کنید
خودتان باشید و دروغ نگویید. غلو هم نکنید. شما با 25 سال سن نهایتا دو
سال سابقه کار دارید. کسی از شما توقع بیل گیتس بودن ندارد. دخترها هم الکی
کلاس نگذارند که هر روز 200 تا خواستگار دارند، تابلو می شوند.
لابی کنید
خانواده
تان را نفروشید اما اگر نظرتان درباره هم مثبت بود، یکسری قرار و مدار را
همانجا توی جلسه دو نفره تان بگذارید. مثلا همانجا سر تعداد مهریه با هم به
توافق برسید. البته توافق نهایی قطعا با نظر پدر و مادرتان انجام می شود.
آرایشگاه بروید
همسر
آینده به ظاهر شما اهمیت می دهد. برای او مهم است که شما هم «مرد» باشید
هم خوشتیپ. برای همین سعی کنید قبل از خواستگاری آرایشگاه بروید و خلاصه
صفایی به سر و رویتان بدهید. این درست است که شما اهل کتاب و مطالعه هستید
ولی خب قطعا هیچ دختری حاضر نیست با بن لادن ازدواج کند.
عطر بزنید
واقعا
مهم است. اینکه بوی خوبی بدهید در نظر طرف مقابل تاغثیر بسیار زیادی دارد.
حالا اگر عطر و ادکلن دم دستتان نبود، لااقل 5 هزار تومان بدهید یک ضد عرق
بخرید، مخصوصا در فصول گرم سال، به شدت توصیه می گردد.
پوآرو نشوید
تحقیق
بکنید اما به اندازه. نروید توی تمام نقاطی که خانواده طرف مقابل یک روز
از آنجا رد شده و از مردم پرس و جو کنید. هیچ کس در طول زندگی اش بدون
اشتباه نبوده، برای همین بی خودی مته به خشخاش نگذارید که چرا پسرعمه داماد
بزرگتان دو روز در بازداشتگاه بوده؟
جنبه داشته باشید
شما
که بهترین انسان روی کره زمین نیستید، پس یک درصد هم احتمال بدهیده که
خانواده عروس، با این وصلت مخالفت کنند. برای همین جنبه داشته باشید و از
خودتان ژانگولر درنیاورید. چیزی که زیاد است، دختر خوب دم بخت.
زیاد حرف نزنید
اصلا
بزرگتر برده اید برای چه؟ آثار باستانی که با خودتان حمل نمی کنید.
بگذارید آنها بیشتر صحبت کنند و هر جا نظرتان را خواستند وارد بحث شوید.
کم بخورید
این
یک توصیه دوستانه است. قبل از اینکه بخواهید بروید خواستگاری همه
کارهایتان را در خانه بکنید! مفهوم؟! آنجا هم آنقدر نخورید که مجبور شوید
با خجالت آدرس دستشویی را بپرسید. خواستگار که دستشویی نمی رود!
برگرفته از: همشهری جوان
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.
منبع:وب لبخندگل زیباست
«ازدواج کند خوب می شود»، «درمان این
درد ازدواج است»، «بچه م مریض نیست، بدخلقی اش مال بی زنی است» و.... حتما
بارها جملاتی مشابه اینها را شنیده اید که وقتی پای صحبت بدخلقی، رفتارهای
عجیب و بیمارگونه یا اختلال های رفتاری کسی به میان می آید، از زبان
اطرافیان شنیده می شوند. بیماران بالقوه یا بالفعلی که با فشار اطرافیان به
یک زندگی زناشویی وارد می شوند و اغلب به یکی دو سال نرسیده، مهر طلاق را
پای عقدنامه شان می بینند.
ازدواج درمان نمی کند
حقیقت این است که ازدواج هیچ بیماری را درمان نمیکند. این را بارها روانشناسان در رسانه ها اعلام کرده اند و هنوز هم خانواده هایی هستند که با نسخه های سنتی و بی اساس، پایه های یک زندگی سست را بنا می کنند. بیماری های روانی گاهی کاملا مشهود هستند و گاهی پشت پرده رفتارهای اجتماعی پسندیده یا کنترل شده قرار می گیرند با این حال در روابط نزدیک تر، همه اطرافیان از این رفتارها کلافه می شوند و به ستوه می آیند. در این موارد، احتمال اختلالات شخصیت پررنگ می شود. اختلال هایی که خیلی سخت برملا می شوند و سخت تر از آن درمان.
بررسیهای روانشناسان بالینی و روانپزشکان نشان داده است که شناخت کسانی که اختلال شخصیت دارند در برخوردهای کوتاه مدت کار سادهای نیست. زیرا این افراد غالباً در ابتدای آشنایی تصویر بسیار خوبی از خود در ذهن شما به جای میگذارند. آنها ممکن است در حیطه کاری، فعالیتهایی اجتماعی افراد خوب و شایستهای جلوه کنند. علاوه براین، فرد دچار اختلال شخصیت میتواند مانند بسیاری از افراد دیگر زیبا و باهوش باشد و چنین چیزی موجب شود درباره او نگاه مثبتی پیدا کنید. حتی متخصصان روانشناس، در جلسه اول درمان، تشخیص صحیحی درباره آنها نمیدهند.
دومین چیزی که شناسایی فرد دارای اختلال شخصیت را دشوار میسازد این است که برای شخص او لازم است به طور دقیق از گذشتهاش، به ویژه الگوها و مشکلات رفتاری و روابط ناخوشایند او با دیگران و... اطلاع کافی داشت. از آنجا که در اوایل رابطه، دوران آشنایی، خواستگاری و حتی اوایل نامزدی، پی بردن به چنین گذشتهای میسر نیست بنابراین هیچ تعجبی ندارد که نتوان در اوایل آشنایی چنین فردی را شناخت.
یک تحقیق بسیار معتبر نشان داده است که اختلال شخصیت باعث ایجاد مشکلات روانی، اجتماعی حقوقی و شغلی میشود. برای مثال فرد دارای اختلال شخصیت مرزی احتمال بیشتری دارد که افسرده شود و یا فرد جامعه ستیز در مقایسه با دیگران بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر یا الکل اعتیاد پیدا کند و نیز کسی که دارای اختلال شخصیت پارانویید است بیش از دیگران با همکاران خود به درگیری و نزاع بپردازد.
در این شرایط، شاید اولین راهی که به نظر می رسد این باشد که باید با برقراری ارتباط زیاد و رفیق حجره و گرمابه و گلستان بودن با فردی که قرار است با او پیوند ازدواج برقرار شود او را بشناسیم و در واقع روابط و مسائل گذشته او را بررسی کرده و به شناخت کارکردها و مشکلات روانی، شغلی، حقوقی و اجتماعی کنونی و جاریاش برسیم. اما مشکل اینجاست که چنین روابطی که منجر به این عمق از شناخت می شود، در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما کاربردی ندارند و حتی اگر در موقعیت خاصی چنین امکانی فراهم شود، وابستگی عاطفی در طول رابطه آنقدر زیاد می شود که عملا شناخت منصفانه و واقع بینانه غیرممکن است.
متاسفانه در بیشتر موارد هنگامیکه جوانی به فرد دیگری علاقمند می شود، غالباً علائم اختلال شخصیت او به عنوان رفتارهای خوب و پسندیده می بیند و مجذوب آنها می شود.
بنابراین نسخه بعدی که پیچیده می شود، مشورت است. مشاوره با کسی که یک سر و گردن از شما بالاتر است، بیشتر می داند، بیشتر تجربه کرده و علم بیشتری دارد. مشخصا چنین کسی نمی تواند همسایه، دوست یا قوم و خویش میانسال شما باشد. تجربه این افراد در جای خود کارآمد است اما وقتی پای سنجش شخصیت به میان می آید و می خواهیدفردی را که قرار است شریک زندگی شما باشد، از نظر سلامت روانی و شخصیتی بسنجید، باید سراغ یک روانشناس دلسوز و کارآزموده بروید تا با چند جلسه مشاوره و انجام تست های روانشناسی، شناخت دقیق تری از یکدیگر به دست آورید. یادتان باشد ازدواج به همان اندازه که مهم و پر ریسک است، به همان اندازه ارزش توجه، دقت و تحقیق دارد.
برگرفته از بیداری
بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفههای اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمیشود. اگر رابطهای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان میبرد و فقط نمیتواند بر پایه جذابیت فیزیکی باشد.
خصوصیات زوجهای خوشبخت
محققان دیگری هم از طریق پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که زوجهای خوشبخت کسانی هستند که:
1. انتظارهای واقعبینانهای از یکدیگر دارند و متوجه هستند که «ارتباط» همیشه بیدردسر نخواهد بود.
2. آنها در برقراری ارتباط کلامی، عاطفی و زناشویی مهارت خوبی دارند.
3. در حل مشکلات و تعارضها مهارت خوبی دارند. البته همسران باید این مهارتها را بیاموزند و در بهبود مشکلات تلاش کنند.
4. همسرشان
را صادقانه و صمیمانه دوست دارند و روابط آنها مانند دو دوست است. درخصوص
مسایل و ارزشهای اخلاقی، مذهبی و اجتماعی با یکدیگر توافق دارند.
در
مجموع، در پاسخ به این سوال که کدامیک از خصایص فردی، خانوادگی و محیطی
افراد، تضمینکننده ازدواج موفق است، باید گفت ترکیبی از خصوصیتهای رفتاری
و شخصیتی میتواند به احتمال زیاد تضمینکننده ازدواج موفق باشد. از جمله
این خصوصیات، بهطور خلاصه میتوان به شباهتها (در ابعاد فرهنگی،
خانوادگی، سنی، تحصیلی، جسمانی و...)، ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان، علاقه
و مهارت در برقراری روابط عاطفی و زناشویی، جذابیت جسمانی، میل و مهارت در
رابطه زناشویی، مهارتهای حل مساله و تعارض و حمایت خانواده دو طرف اشاره
کرد.
منبع:سلامت
اثرات مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیر
بودن باعث انجام بهتر و صحیحتر کارها میشود. اشخاص وظیفهشناس بهعلت
پاسخگو بودن در مقابل کارهایشان قابلاعتمادترند و این جلباعتماد از
زمینههای پیشرفت آنها بهشمار میرود. این ویژگی مهم روند پیشرفتهای
فردی و اجتماعی و تعاملات بین افراد را سرعت میبخشد و بر میزان اعتبار
اجتماعی شخص میافزاید و به او احساس ارزشمند بودن و عزتنفس میدهد. زندگی
با یک همسر وظیفهشناس و مسئولیتپذیر بسیار لذتبخشتر از زندگی با فردی
بیمسئولیت و بیوجدان است.
متاسفانه به علت تغییر ساختار فرهنگی
خانوادهها در جامعه ایرانی برخی از والدین، فرزندان خود را برای
مسئولیتپذیری در زندگی تربیت نمیکنند و وقتی فرزندان آنها به سن ازدواج
میرسند، به علت ترس از قبول وظایف راضی به ازدواج نمیشوند. یکی از دلایل
بالا رفتن سن ازدواج، همین عدم مسئولیتپذیری جوانان میباشد.
جوانان
باید بدانند که پس از ازدواج نوع مسئولیتهای آنها تغییر میکند و تفاوت
ویژهای با دوران مجردی دارد. دیگر نباید تنها نظرات خود را مهم بدانند و
اعمال کنند و باید به عقیده همسر آینده خود نیز توجه داشته باشند، حتی اگر
نظراتی متفاوت با یکدیگر دارند در نهایت بهصورت مشترک تصمیمگیری کنند.
از سوی دیگر آگاه باشند با ازدواج به تعهدات و قیدوبندهای آنان اضافه
میشود برای همین لازم است زوجین هر دو حس مسئولیتپذیری داشته باشند.
فکر
میکنید چرا برخی از ازدواجها محکوم به شکست است؟ حس وظیفهشناسی دیدگاه
فرد را نسبت به مشکلات بازتر و شجاعت او را در برخورد با سختیها بیشتر
میکند. پذیرفتن مسئولیت از کودکی و نوجوانی در بزرگسالی از انسان فرد
شجاعتر و مدبرتری میسازد که میتواند با اندیشه و تفکر محیطی مثل خانواده
را با برنامهریزی صحیح مدیریت کند.
البته وظیفهشناسی در ازدواج و
تشکیل زندگی مشترک نیازمند بلوغ جسمانی، عاطفی، اجتماعی و تا حدودی
اقتصادی نیز میباشد و در صورت عدموجود هر کدام از فاکتورهای بالا فرد
نمیتواند نقش خود را به نحواحسن ایفا کند. ازدواج بدون توجه به ویژگی
مسئولیتپذیری حاصلی جز افزایش اختلاف و بینظمی در زندگی مشترک نداشته و
منجر به فروپاشی کانون گرم خانواده در آینده خواهد شد.
چند نکته مهم؛
اگر میخواهید در زندگی آینده خود فردی مسئولیت پذیر باشید بهتر است به این موارد توجه کنید؛
- سعی کنید همیشه در کارها اعتمادبه نفس داشته باشید.
- همیشه آنچه در توان دارید برای انجام وظایف خود به کار گیرید.
- با کمال شجاعت اشتباهات خود را بپذیرید.
- برای جبران شکستهایتان تلاش کنید.
- همیشه انتقادپذیر باشید و ظرفیت شنیدن انتقاد را نیز داشته باشید.
- برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنید.
- با وظیفهشناسی نشان دهید صلاحیت و شایستگی انجام کارهای محوله را دارید.
- قبل از انجام هرکار قدری تأمل داشته باشید و اندیشه کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را در کوتاهترین زمان کسب کنید.
منبع: باشگاه مجردها
مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است.
مسئولیت پذیری
همانطور
که در هستی هیچ ذرهای نیست که بیهوده آفریده شده و دارای وظیفهای نباشد،
انسان نیز که گل سرسبد آفرینش است، در قبال خداوند، خود و دیگران
مسئولیتهای عظیمی بر عهده دارد. تفاوت وظایف انسان با سایر موجودات مثل
جماد، نبات و حیوان آن است که مسئولیتهای آنها غیراختیاری و جبری است.
یعنی این موجودات و حتی موجودات مجرد مانند فرشتگان به گونهای از روی
اجبار انجام وظیفه میکنند. اما مسئولیت آدمی به اختیار خود اوست. خداوند
در سورهی انسان آیه 3 میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما
کفورا؛ ما راه حق و باطل را به او نشان دادیم. میخواهد هدایت پذیرد
(مسئولیتهایش را انجام دهد) یا کفران (نعمت) کند.»
سه گونه مسئولیت انسان
1-مسئولیت عبودی که وظیفه بین او و خدایش میباشد. مثل: نماز، روزه، حج، زکات و...
2-مسئولیت فردی که دو قسمت است:
الف) وظیفهای که انسان نسبت به اعضا و جسم خویش دارد. یعنی وظیفه حفظ صحت جسم برای استفاده صحیح از آن جهت تعالی روح.
ب) وظیفه تکامل و حفظ روح از بیماریهای معنوی و رذیلتهای اخلاقی مثل بیایمانی، ستم، حسادت و...
3-مسئولیت اجتماعی که به دو شاخه تقسیم میشود:
الف) وظایف مربوط به امور خانواده و افراد آن (تدبیر منزل)
ب) وظایف مربوط به جامعه و افراد آن.
مسئولیت
در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه
مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است. همسرداری و تربیت فرزند دارای آداب و
احکام ویژهای در اسلام است و افراد خانواده دراینباره وظایف و جایگاه
مشخصی دارند که فقط با انجام درست آن مسئولیتها و عدمجابجایی نقشها در
خانواده میتوان در خانه محیطی سالم و متعالی فراهم کرد. خداوند در سورهی
زمر آیه 15 میفرماید: «همانا زیانکارترین افراد کسانی هستند که خود
خانواده خود را بر اثر عدم تربیت صحیح یا کوتاهی در آن در روز قیامت به
زیان انداختند. هان! این همان خسران و زیان آشکار است.»
حضرت علی(ع)
میفرماید: «برای هریک از کارکنان منزل کاری معین کن و مسئولیت آنها رابر
عهدهشان بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند به امید دیگران از زیر کار،
شانه خالی نمیکنند.» (غررالحکم-ص145)
خاطره ای از شهید محمد ابراهیم همت به نقل از همسر ایشان
یک روز خیلی ناگهانی به ابراهیم گفتم:
«به خاطر این چشم ها هم که شده بالاخره یک روز شهید می شی!»
چشم هایش درخشید و پرسید: «چرا؟» یک دفعه از حرفی که زده بودم پشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن!» می خواستم بحث را عوض کنم
اما نمی شد. چیزی قلمبه شده بود و راه گلویم را بسته بود.
آهی کشیدم و گفتم:
«چون خدا به این چشم ها هم جمال داده هم کمال! چون این چشم ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده و اشک های زیادی ریخته
معیارهایی که به وسیله آنها میتوان اصالت خانوادگی فرد مقابل را به عنوان همسر آینده سنجید، عبارتند از:
1) حلال زادگی: یکی از معیارهای اصالت خانوادگی حلال زادگی افراد است. از دیدگاه دین اسلام فردی حلال زاده است که پدر و مادرش مشخص باشند و مطابق با دینشان ـ که برخلاف فطرت انسانی نیست ـ و روش و آیین قوم خود به روش متداول، رسمی و علنی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده باشند.
2) پارسایی و تقوا: معیار دیگر تقوا و پارسایی فرد و خانواده اوست. تقوا و پارسایی باعث می شود فرد مقابل حقوق همسرش را حفظ کند، هیچگاه در پی هوسهای نامشروع نرود، به او احترام بگذارد و از هر گونه ستم بر او دوری کند. مردی به امام حسن (علیه السلام) عرض کرد: «دختری دارم، او را به ازدواج چگونه فردی در آورم؟ حضرت فرمودند: «او را به ازدواج مردی با تقوا درآور؛ که اگر دوستش داشته باشد او را گرامی می دارد و اگر هم دوستش نداشته باشد، به او ستم نمی کند.[3]»
3) افکار و اعتقادات صحیح: افکار و باورها علاوه بر اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی جنبه های دیگری نیز دارد. مسئله مهم در زندگی مشترک تناسب و شباهت دو خانواده در اعتقادات و باورهاست. در این صورت دو طرف راحت تر می توانند با استفاده از روش های منطقی بر اعتقادات و افکار هم اثر گذاشته و اختلافات جزئی را حل نمایند.
4) صلاحیت اخلاقی و روانی: آنچه در اصالت خانوادگی بسیار مهم است صلاحیت اخلاقی و روانی فرد و خانواده می باشد. عدم توافق اخلاقی دو طرف محکم ترین ضربه را به پیکر خانواده می زند.
5) عزت نفس و نوکیسه نبودن: یکی از موارد دیگر عزت نفس فرد است. یعنی اینکه فرد در مورد خود چه قضاوتی می کند؟ خود را چگونه ارزیابی می کند؟ آیا خود را فردی ارزشمند می داند یا خیر؟ و...
اگر فردی خود را موجودی باارزش بداند و قضاوت درست و واقعی در مورد خود داشته باشد می داند که ارزشش به پول یا تحصیلات و ... نیست. بنابراین، خود را به راحتی نابود نمیکند. از سویی برخی افراد تنها به خاطر ثروت خود را مهم می دانند و در مورد هر چیزی ـ حتی ارزش های انسانی ـ با ارزش های مادی و مالی قضاوت می کنند. آنها به افرادی که دارای مال، تحصیلات، همسر زیبا و ... نیستند به دیده حقارت می نگرند. بنابراین، فرد باید از خانواده ای باشد که برتری را به پول یا مادیات نداند.
اصولا هرگونه اظهار تمایل دختران برای
ازدواج به عنوان «چشم سفیدی» برداشت می شود. ولی خب همانطور که آن پسر
بیچاره با هزار بدبختی موضوع را با خانواده اش در میان می گذارد، شمای دختر
هم باید این کار را بکنید؛ چرا که چند وقت است فهمیده اید نگاه های یکی از
همکلاسی/ همکارهایتان نسبت به شما عوض شده و طرف هزار بار سعی کرده تا با
شما درباره آینده مشترک صحبت کند. در آخرین مرحله هم یکی از دوستان
مشترکتان را خفت کرده که آدرس یا شماره تلفنتان را برایش بگیرد.
خواستگاری
شما
هم (خودمانیم دیگر) اگر قصد ازدواج نداشتید، یک جوری می پیچاندید ولی جوری
آدرس و شماره را دادید که طرف چشم بسته هم بتواند بیاید خواستگاری.
شما
می دانید که ظرف یکی دو روز آینده، خانواده پسر با خانواده شما تماس می
گیرند و خب دلتان نمی خواهد در همان بدو ارتباط، همه چیز از دست برود.
تصمیم می گیرید خودتان اقدام به زمینه سازی کنید. برای این کار هم کسی
مطمئن تر از مادر نیست. منتها بنابر همان سنت قدیمی که دختر نباید از شوهر
حرف بزند. مانده اید چطور سر صحبت را باز کنید. شما هم می توانید از یک نفر
سوم استفاده کنید اما این کار باعث خواهد شد تا حرف شما مثال سقز در دهان
مردم بیفتد. چون یقینا آن نفر سوم هم از جماعت نسوان است و نخود در دهانش
خیس نمی خورد پس واسطه را بی خیال شوید و بالینک مستقیم عمل کنید.
از
آنجایی که دخترها استاد طاقچه بالا گذاشتن و ناز کردن هستند، دنبال راهی
می گردید که هم با دست پس بزنید و هم با پا پیش بکشید. بنابراین می توانید
با این جمله که «یه پسری هست ...» بحث را کلید بزنید. بعد که سوالات مادر
شروع می شود، طبیعتا شما این جمله را می گویید که «اون خیلی اصرار داره که
بیاد خواستگاری و...» یا اینکه «ولی من که فعلا نمی خوام ازدواج کنم ...»
با گفتن این جمله، مادر به نیت شما پی می برد ولی برای آنکه ضایعتان نکند
می گوید «خب پس هیچی دیگه. اگر زنگ زدند می گم نیایند» در این لحظه فشار
شما افت شدیدی می کند و با عجله می گویید «نه. حالا بذار بیان. آخه خیلی
اصرار کرده» و مادر لبخندی می زند و می گوید باید با پدرت صحبت کنم. در این
لحظه شما به اتفاق خود پناه می برید و نفس نفس می زنید.
سلام !!!!!!!
گرمترین ونازنینترین سلامهابه شما....
ازاونجایی که قرارمون براینه که تایه مدتی روی موضوعاتی خاص بحث کنیم.....
بازهم موضوع ازدواج راادامه میدیم!!!!!
البته باچشمان سرشارازانتظارشما....