در پیوند ازدواج
قرار نیست دو نفر به هـــم برسند
قرار است با هــــــــم
به
< خـــــــــــــــــدا > برسند........
هرچه گفته بود انجام دادم و برگشتم ایران
شب قدر سال بعد کربلا بودم اما اینار با همسرم ...
خاطره ای از شهید محمد ابراهیم همت به نقل از همسر ایشان
یک روز خیلی ناگهانی به ابراهیم گفتم:
«به خاطر این چشم ها هم که شده بالاخره یک روز شهید می شی!»
چشم هایش درخشید و پرسید: «چرا؟» یک دفعه از حرفی که زده بودم پشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن!» می خواستم بحث را عوض کنم
اما نمی شد. چیزی قلمبه شده بود و راه گلویم را بسته بود.
آهی کشیدم و گفتم:
«چون خدا به این چشم ها هم جمال داده هم کمال! چون این چشم ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده و اشک های زیادی ریخته
سلام !!!!!!!
گرمترین ونازنینترین سلامهابه شما....
ازاونجایی که قرارمون براینه که تایه مدتی روی موضوعاتی خاص بحث کنیم.....
بازهم موضوع ازدواج راادامه میدیم!!!!!
البته باچشمان سرشارازانتظارشما....