پسری که میاد به خواستگاری باید حسابش پر پول باشه و بتونه قباله یک زمین رو مهریه کنه. مگه میشه با شکم گشنه زندگی کرد؟ زندگی که توش پول نباشه نمی تونه پر از عشق باشه. علاوه بر اون زیبایی هم در انتخاب بسیار مهمه. آدم باید روش بشه در کنار همسرش قدم بزنه و اونو به همه نشون بده. اگر همسرم زیبایی لازم رو نداشته باشه همه منو مسخره می کنن. این یعنی دست کم گرفتن خود. حالا اگه یه وقتایی هم دروغ گفت یا تو کارش تقلب کرد خب مهم نیست یواش یواش خوب میشه یا شایدم صلاح می دونه که بخشی از سیاست های لازم رو تو کارش داشته باشه اما زیبایی ظاهر و پولداری لازمه که از اول انتخاب با شخص مورد نظر همراه باشه.
در نسلهای قبل که پدران و مادران ما ازدواج می کردند معیارهای اصلی برای ازدواج با خدا بودن یعنی خدا رو در مراحل زندگی به یاد داشتن و سعی در خوب بودن و داشتن صفات پسندیده بود. همچنین پدران و مادران دختر تأکید داشتند دامادی را انتخاب کنند که اهل کار و تلاش باشد و از تنبلی دوری کند و به خانه و خانواده عشق بورزد و به اصطلاح زن دوست باشد. پدران و مادران پسر هم در پی آن بودند که دختری با حیاء و محبوب و کدبانو را برای پسرشان انتخاب کنند تا بتواند زمینه های آرامش و آسایش را برای او فراهم کند.
.
.
.
چند سال بعداما حالا وضعیت به چه صورت است؟ آیا معیارهای ازدواج به همان صحت و سلامت باقی مانده؟ اولین سئولاتی که خانواده دختر از خانواده پسر دارند چیست؟ تأکید برای انتخاب، روی چه موضوع هایی قرار دارد؟ آیا پسری که روی پای خودش ایستاده و سعی دارد با استقلالی که بدست آورده خودش اسباب یک زندگی سالم و شاید نه چندان مرفه را فراهم کند مورد ارج و قرب قرار می گیرد؟ آیا روی اعتقادات و اخلاقیات طرف مقابل توجه و تأکید خاصی وجود دارد؟ خانواده های پسر چقدر بر حیا و حجب دختر توجه و عنایت دارند و به جای تأکید بر زیبایی و اموال پدری تا چه میزان به وجود صفات اخلاقی و مهارت های شوهرداری صحه می گذارند.
متأسفانه امروزه اکثر جوانان انتظار دارند که نیازها و توقعات آنها با ازدواج تأمین شود. در صورتی که ازدواج عرصه ای برای تغییر و ایجاد پختگی و کسب تجربه است. شیرینی پیوند بر این است که هر دو در پی ایجاد رفاه و تغییرات مثبت تلاش کنند. هر دو شاهد پشتکار دیگری برای بهتر شدن باشند و هر دو دیگری را برای تلاش افزون تر تشویق و ترغیب کنند. آن وقت است که قدر عافیت را بدست می آورند و درک می کنند که بدون فعالیت و تلاش و خواست خدا زمینه های سلامت و ارتقاء بدست نمی آید. دختران و پسران ما باید با نگاهی واقع گرایانه دست به انتخاب بزنند و در پروسه انتخاب بر معیارهایی تأکید کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و پیوند دل ها مؤثر واقع می شود در این بخش از مقاله سعی داریم تا تعدادی از این معیارهای منطقی را به شرح بگذاریم.
طرفین باید از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند.
1- دارا بودن همسانی و اشتراک در اعتقادات دینی آن هم در سطحی مورد قبول و پذیرش به طوریکه هر دو طرف سعی می کنند به انتخاب شخصی مقید به اصول مذهبی و چارچوب اصلی دینی اقدام کنند.
***********
2- دارا بودن ملاک های پسندیده اخلاقی و عدم حضور صفات ناپسند اخلاقی مثل پرخاشگری، خساست و بدبینی. چنین ویژگی هایی خانمان برانداز است و به هیچ عنوان نباید در انتخاب مورد اغماض قرار گیرد.بسیارند جوانان و به ویژه دخترانی که در دام احساسات گرفتار می شوند و متاسفانه وجودشان قادر به درک این خصیصه ها در شخص مقابل نیست و حتی با اخطار اطرافیان نیز حاضر نیستند کمی احساسات را کنار گذارده و به واقعیت بیاندیشند.
***********
3- دارا بودن استقلال نسبی و تلاش برای مستقل شدن و عدم تکیه به حمایت های افراطی اطرافیان (چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه مهارت های عاطفی و زندگی و همسرداری)
***********
4- همسانی و تشابه در نوع نگاه طرفین به موضوع ها و مسائل مختلف زندگی. به طوری که طرفین از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند. این موضوع می تواند در اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر نیز اتفاق بیفتد.اما با توجه به شرایط فعلی که معمولاً سطوح تحصیلی دختران بالاتر از پسران است باید به جای تأکید افراطی بر تحصیلات، سطح فهم و درک و تشابه نگرشی افراد مدنظر قرار گیرد.
***********
5- همسانی و تشابه در نوع علاقمندی ها و تفریحات، حضور در جمع و در مجموع تیپ شخصیتی. اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد. فرض کنید آقایی که در اوقات فراغت خود به مطالعه و تفریحات انفرادی علاقمند است و خانمی که در این مواقع حضور در جمع را ترجیح می دهد. این تفاوت می تواند در آینده مشکلاتی را بدلیل شخصیت های مختلف آنها و نیازهای طبیعی هر یک به وجود بیاورد.
در اینجا چند نمونه از این تهدیدها را برای شما بازگو می کنیم.
وقتی برای او نیست؟
دوران نامزدی دوران پرمشغله ای است. تامین کردن مقدمات زندگی مشترک، کار زیاد و برنامه های ناتمامی مثل تحصیل که باید تا زمان ازدواج آنها را به یک سرانجامی برسانید، همه و همه باعث می شوند گاهی وقت سر خاراندن هم نداشته باشید. اما در این بین فراموش نکنید که اهمیت رابطه و ابعاد عاطفی آن از هر چیزی مهم تر است. با نامزدتان به خرید بروید، دوستان مشترکتان را ببینید، به گشت و گذار در پارک و دیدار با خانواده ها بپردازید و رابطه تان را صرفا به چند پیامک یا تلفن محدود نکنید. پر بودن همیشه برنامههای شما، وقتی برای توجه به همسرتان و نیازهای او باقی نمیگذارد. برای اینکه به یک نفر نزدیک شوید، باید زمان و انگیزه کافی برای توجه کردن به او را داشته باشید.
تلفن خاموش
وقت های دو نفرهتان را تمام و کمال با نامزدتان صرف کنید نه با دوستان، همکاران و تلفن های کاری. گپ زدنهای تلفنی و دوستانه یا پیامک بازی یا حتی حضور در فضای مجازی (حتی اگر دو نفره باشد) می تواند رابطه شما را تهدید کند. نگذارید دیگران هنگام صرف یک ناهار دو نفره با تلفن زدن و درگیر کردن ذهن و زمان شما، میان تان فاصله بیندازند. در حضور همسرتان تلفن همراه خود را خاموش کنید یا تماس ها را به پایان زمان دیدارتان موکول کنید.
غرق شدن در دنیای مجازی
این که مرتب در حال چک کردن ایمیل ها، کامنت های وبلاگ یا نظرات دوستانتان در شبکه های اجتماعی باشید، می تواند رابطه شما را به شدت تهدید کند. شاید توجیه بیاورید که همسرتان هم با شما در این شبکه ها و فضای مجازی حضور دارد، یا دارید کامنت های وبلاگ مشترکتان را چک می کنید اما این ها دلایل خوبی برای وقت گذرانی در فضای مجازی نیستند. در دوران نامزدی هیچ چیز مهم تر از گفتگو، بیرون رفتن و شناخت همدیگر و برنامه ریزی برای آینده نیست.
اگر میخواهید رابطه تان همیشه سرزنده بماند، تفریح کردن را فراموش نکنید. قرار نیست همه زندگی شما جدی و با قاعده باشد و تمام تفریحهایتان هم به پول وابسته باشد. شما میتوانید با هم وقت بگذرانید و بدون صرف هیچ هزینهای عشق را میان تان زنده کنید
کار زیاد هم دردسر است
البته که در شروع زندگی نیاز به تامین مالی درست و حسابی دارید اما انقدر خودتان را در کار غرق نکنید که دیگر چیزی از رابطه عاطفی تان باقی نماند. اگر نمیخواهید رابطه تان آسیب ببیند، حساب کار را از رابطه تان جدا کنید. شما چند ساعت از روز در محل کارتان مشغول هستید و این حق نامزدتان است که در آخر روز فرصت کافی برای صحبت کردن، با شما داشته باشد.
اگر میخواهید رابطه تان همیشه سرزنده بماند، تفریح کردن را فراموش نکنید. قرار نیست همه زندگی شما جدی و با قاعده باشد و تمام تفریحهایتان هم به پول وابسته باشد. شما میتوانید با هم وقت بگذرانید و بدون صرف هیچ هزینهای عشق را میان تان زنده کنید.
فاطمه ایمانی
تبیان
از همین ابتدای کار بگوییم که با بی توجهی به تفاوت های عقیده ای خود و همسر آینده تان، دستی دستی خودتان را بدبخت خواهید کرد. تفاوت های اعتقادی و مذهبی بر همه جنبه های زندگی زناشویی تأثیر می گذارد. برای مثال، فردی که اعتقادات مذهبی اش قوی نیست، ترجیح می دهد تعطیلات را در یک مکان تفریحی بگذارند و از طرفی، همسر وی که فردی مذهبی است، دوست دارد در هر فرصتی به یکی از مکان های زیارتی سفر کند.
بعضی ها برای رفع این مشکل، تصمیم می گیرند که هر یک به تنهایی اوقات فراغت خود را بگذرانند. اما این کار با گذشت زمان موجب فاصله گرفتن زن و شوهر می شود.
اگر هنوز ازدواج نکرده اید، در انتخاب خود دقت بیشتری کنید. چرا که اختلافات مذهبی می تواند یا منجر به درگیری های دائمی شود یا بین شما فاصله بیندازد که هر کدام رویه خود را داشته باشید یا در نهایت یکی را تسلیم دیگری کند تا با نارضایتی از عقایدش دست بکشد.
اما اگر بله را گفته اید باید بگوییم تفاوت های مذهبی در ازدواج می تواند مشکل ساز باشد، حتی در بادوام ترین و با عشق ترین ازدواج ها. اما با درک متقابل و مصالحه می توانید از بروز مشکل جلوگیری کنید.
پس به این توصیه ها توجه کنید:
1- لازم نیست هر خطایی را که از همسرتان سر می زند به ارزش های مذهبی یا سیاسی وی ربط دهید، زیرا ممکن است در واقع چنین هم نباشد. اگر همسر شما که ایمان مذهبی قوی ندارد، دروغی گفت، به او نگویید که اگر کمی دین و ایمان داشت، این کار را نمی کرد، چون احتمالاً او برای شما چند مثال از رفتار ناشایست کسانی (حتی خودتان) که شما از نظر اعتقادات مذهبی قبول شان دارید، خواهد زد. از طرف دیگر، آیا واقعاً همسر شما که باورهای درستی ندارد، تا به حال هیچ کار خوبی انجام نداده است؟ اگر فقط باورهای مذهبی یا سیاسی ما بر رفتار ما تأثیر می گذارند، پس رفتارهای پسندیده همسرتان نتیجه چیست؟ راستی آیا خود شما تا به حال کار ناشایستی انجام نداده اید؟
درست است که باورهای مذهبی اهمیت زیادی در زندگی افراد دارند، اما گاهی اوقات افراد تمام تمرکز و انرژی خود را صرف پیدا کردن شباهت و یا تفاوت های موجود در این حوزه کرده و در نتیجه، توجهی به سایر حوزه ها ندارند. این مسئله موجب می شود تا هر گونه تفاوتی در باورهای مذهبی فشار مضاعفی را به رابطه وارد کند
2- همان طور که بحث بیش از حد کمکی به حل مشکل نمی کند، پاک کردن صورت مسئله نیز راهکار مناسبی نیست شما و همسرتان باید نسبت به این مسئله آگاه باشید تا در صورت بروز مسائلی در این زمینه بتوانید با همکاری هم مشکل را بر طرف کنید. اگر هر بار که می خواهید در این باره با همسرتان صحبت کنید، کار به مشاجره می کشد، به جای حرف نزدن در این باره باید شیوه گفتگویتان را تغییر دهید.
3- اگر تفاوت های شما بسیار فاحش، تعصبتان زیاد و پذیرشتان کم باشد تفاوت های عقیدتی شما به مشکلات غیرقابل حلی منجر خواهند شد. اگر تفاوت هایتان کم و قابل چشم پوشی است، دست از بحث و جدل بردارید و مشکلات خود را به طرز معقولانه و سنجیده ای حل کنید.
4- یکی از اشتباهات همسران این است که دیدگاه های متفاوت همسرشان را به عنوان دلیلی برای اثبات بی علاقگی وی تعبیر می کنند و تصور می کنند اگر همسرشان به آنها علاقه داشت، اعتقاداتش را تغییر می داد. ما هر قدر هم به شخصی علاقه مند باشیم قادر نیستیم به خاطر وی تغییرات خیلی زیادی در خودمان ایجاد کنیم. البته ایجاد تغییر درباره رفتارهای ظاهری مانند نوع لباس پوشیدن با طرز غذا خوردن، کار چندان سختی نیست. اما زمانی که موضوع مورد بحث ارزش ها و اعتقاداتی است که از دوران کودکی در ما شکل گرفته، تغییر کامل و گسترده ممکن نیست.
5- درست است که باورهای مذهبی اهمیت زیادی در زندگی افراد دارند، اما گاهی اوقات افراد تمام تمرکز و انرژی خود را صرف پیدا کردن شباهت و یا تفاوت های موجود در این حوزه کرده و در نتیجه، توجهی به سایر حوزه ها ندارند. این مسئله موجب می شود تا هر گونه تفاوتی در باورهای مذهبی فشار مضاعفی را به رابطه وارد کند. توجه به سایر حوزه ها می تواند هم لحظات لذت بخشی را در رابطه شما ایجاد کند و هم فرصتی برایتان فراهم کند تا با خیالی آسوده تر به دنبال حل مسئله در زمینه تفاوت ها و اختلافات موجود در باورهای مذهبی تان باشید. برای رسیدن به اشتراک بیشتر، سعی کنید روی مسائل غیرمذهبی که هر دو شما از آن لذت می برید تمرکز کنید. مثل سرگرمی های مختلف، ورزش یا فیلم. انجام دادن کارهایی که هر دو شما را خوشحال می کند. اینها کمکتان می کند حس اتحاد در ازدواجتان را بالاتر ببرید و دیگر وقتتان را صرف دعوا کردن بر سر عقاید نکنید.
ازدواج مثبت ترین اتفاق زندگی است که گاهی وقت ها به خاطر اشتباهات به ظاهر کوچک به تعویق می افتد و شانس ازدواج را کاهش می دهد. اگر فکر می کنید کم کم دارید به جمع دختران مجرد سخت گیر می پیوندید، این مطلب را بخوانید تا متوجه اشتباهات ناخواسته خود شوید.
اشتباه شماره 1: ملاک های خود را با شرایط دیگران تعیین می کنند
تعجب نکنید هنوز هم بسیارند دخترانی که ملاک ها و معیارهای خود را برای ازدواج از روی چشم و هم چشمی و برای تایید دیگران انتخاب می کنند . به عنوان مثال چنین می گویند: “وای ببین دختران فامیل با چه شرایطی و چه سطح سوادی چه ازدواج هایی کرده اند، آن وقت من با یک شخص کم سواد تر از خودم ازدواج کنم؟ این طوری همیشه احساس حقارت می کنم. مگه من چی کم دارم؟”
نه تنها دختران بلکه همه جوان ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند. مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.
اشتباه شماره 2: تجارب خود از افراد را تعمیم می دهند
برخی از دختر ها سعی می کنند دور کلیه خصوصیات رفتاری یک فرد نابهنجار در زندگیشان خطی بکشند و در مواجهه با هر یک از این ویژگی ها در فرد دیگر، نگاهی غیر اصولی به او خود داشته باشند . به عنوان مثال اگر مردی بد اخلاق همراه با اعتقادات دینی را در زندگی اطرافیان خود مشاهده کرده اند و شاهد آسیب های وارده از او به همسرش بوده اند ،تلاش میکنند خواستگاری هر شخص با اعتقادات دینی را رد کنند و به او با نگرشی منفی بنگرند. در حالی که نابهنجاری اخلاقی فرد ربطی رفتارهای دینی او ندارد. اگر چه فرد دیندار باید در کلیه منش های خود اصول دینی را رعایت کند و اخلاق یکی از شاخه های اصلی دین است، اما نداشتن اخلاق مناسب در شخصی مذهبی نشان از زیر سئوال بردن اعتقادات دینی نیست.
بارها و بارها مشاهده کردهایم که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. به خودتان اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید
اشتباه شماره 3: مردان مناسب را نادیده میگیرند
وقتی یک دختر مجرد باور میکند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه میگذارد. ما به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج کردهاند پیشنهاد میکنم که این احساس را کنار بگذارند و به جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. امید همیشه منشا تلاش و موفقیت است . پس بنا را بر این نگذارید که با ناامیدی آینده خود را بیهوده و یکنواخت تصور کنید.
به ادامه مطلب مراجعه کنید
آیاتابه حال به این فکرکرده این که برای چه ازدواج کنم؟؟؟
شمابه عنوان یه بچه مسلمون موفق حق دارین که دراین رابطه فکرکنین
واصلااین وظیفه ی شماست...
به خاطر:
1.ازدواج به خاطرآرامش
به دست آوردن آرامش مهمترین علتی است که براهمیت ازدواج می افزاید.آرامش بزرگترین آرزوی بشراست.
بشرگاهی آرامس رادرقدرت ثروت وزمانی درظلم به دیگران میجوید..
حال آنکه خداونداین گوهرگران بها رادرازدواج قرارداده است.
این گوهرهدیه ای ازجانب خداونداست به آنان که برای خویش همسری همدل برمیگزینند.
مهم ترین وشایداولین انگیزه ی ازدواج دراسلام ایجادکانونیست که درآن زن ومرداحساس آرامش کنند...
ولی..
آیاهرکسی باازدواج به این مودت ورحمت میرسد؟؟؟؟
اگرازدواج محل آرامش است چرابسیاری خانواده هاازهم فرومیپاشند؟
چرابسیاری زن وشوهرهاخانه وخانواده رابرای خودزندان میکنند؟
چراخانم درخانه حوصله اش سرمیرود؟
جوان برای سرحال شدن بایدبزندبیرون؟
چراگروهی برای اینکه آرام شوندازخانه میزنندبیرون؟
منبع:سین جین های خواستگاری
گاهی وقتهاافرادی رامیبینیم که درزندگی اطرافییان چیزی جزشکست ندیده اند..
ودیدگاهی گریزپابه زندگی مشترک میزنند.
درداستانهای عامیانه معروف است که مردی سفرنامه مینوشت وازشهری میگذشت.درمیان راه مشاهده نمودکه دونفرازمردم آن شهرکورهستندودیگرکسی راندید.
درسفرنامه خودنوشت:ازشهری گذشتم که مردمش کوربودند..
براستی چرابعضی مردم باقضاوتهایی کوته نظرانه باآینده وزندگی خودبازی میکنند؟؟؟!!!
وعقیده دارندکه باازدواج وزندگی مشترک زیبایی زندگی مجردیشان خراب میشود!
بی تردیدهدف ازازدواج وتشکیل زندگی مشترک رسیدن به کمال است.وزن وشوهربایدبه سوی کمال گام بردارند
چنین هدفی اقتضامیکندکه زوجین مکمل یکدیگرباشند
ازدواج امری است ضروری که درتمام جوامع بشری به آن تاکیدشده است.
آیاکسانی که باازدواج مخالفندمیتوانندبه دین وجامعه ی سالمی دردنیااشاره کنندکه برازدواج تاکیدنکرده باشد؟؟؟
«ازدواج کند خوب می شود»، «درمان این
درد ازدواج است»، «بچه م مریض نیست، بدخلقی اش مال بی زنی است» و.... حتما
بارها جملاتی مشابه اینها را شنیده اید که وقتی پای صحبت بدخلقی، رفتارهای
عجیب و بیمارگونه یا اختلال های رفتاری کسی به میان می آید، از زبان
اطرافیان شنیده می شوند. بیماران بالقوه یا بالفعلی که با فشار اطرافیان به
یک زندگی زناشویی وارد می شوند و اغلب به یکی دو سال نرسیده، مهر طلاق را
پای عقدنامه شان می بینند.
ازدواج درمان نمی کند
حقیقت این است که ازدواج هیچ بیماری را درمان نمیکند. این را بارها روانشناسان در رسانه ها اعلام کرده اند و هنوز هم خانواده هایی هستند که با نسخه های سنتی و بی اساس، پایه های یک زندگی سست را بنا می کنند. بیماری های روانی گاهی کاملا مشهود هستند و گاهی پشت پرده رفتارهای اجتماعی پسندیده یا کنترل شده قرار می گیرند با این حال در روابط نزدیک تر، همه اطرافیان از این رفتارها کلافه می شوند و به ستوه می آیند. در این موارد، احتمال اختلالات شخصیت پررنگ می شود. اختلال هایی که خیلی سخت برملا می شوند و سخت تر از آن درمان.
بررسیهای روانشناسان بالینی و روانپزشکان نشان داده است که شناخت کسانی که اختلال شخصیت دارند در برخوردهای کوتاه مدت کار سادهای نیست. زیرا این افراد غالباً در ابتدای آشنایی تصویر بسیار خوبی از خود در ذهن شما به جای میگذارند. آنها ممکن است در حیطه کاری، فعالیتهایی اجتماعی افراد خوب و شایستهای جلوه کنند. علاوه براین، فرد دچار اختلال شخصیت میتواند مانند بسیاری از افراد دیگر زیبا و باهوش باشد و چنین چیزی موجب شود درباره او نگاه مثبتی پیدا کنید. حتی متخصصان روانشناس، در جلسه اول درمان، تشخیص صحیحی درباره آنها نمیدهند.
دومین چیزی که شناسایی فرد دارای اختلال شخصیت را دشوار میسازد این است که برای شخص او لازم است به طور دقیق از گذشتهاش، به ویژه الگوها و مشکلات رفتاری و روابط ناخوشایند او با دیگران و... اطلاع کافی داشت. از آنجا که در اوایل رابطه، دوران آشنایی، خواستگاری و حتی اوایل نامزدی، پی بردن به چنین گذشتهای میسر نیست بنابراین هیچ تعجبی ندارد که نتوان در اوایل آشنایی چنین فردی را شناخت.
یک تحقیق بسیار معتبر نشان داده است که اختلال شخصیت باعث ایجاد مشکلات روانی، اجتماعی حقوقی و شغلی میشود. برای مثال فرد دارای اختلال شخصیت مرزی احتمال بیشتری دارد که افسرده شود و یا فرد جامعه ستیز در مقایسه با دیگران بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر یا الکل اعتیاد پیدا کند و نیز کسی که دارای اختلال شخصیت پارانویید است بیش از دیگران با همکاران خود به درگیری و نزاع بپردازد.
در این شرایط، شاید اولین راهی که به نظر می رسد این باشد که باید با برقراری ارتباط زیاد و رفیق حجره و گرمابه و گلستان بودن با فردی که قرار است با او پیوند ازدواج برقرار شود او را بشناسیم و در واقع روابط و مسائل گذشته او را بررسی کرده و به شناخت کارکردها و مشکلات روانی، شغلی، حقوقی و اجتماعی کنونی و جاریاش برسیم. اما مشکل اینجاست که چنین روابطی که منجر به این عمق از شناخت می شود، در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما کاربردی ندارند و حتی اگر در موقعیت خاصی چنین امکانی فراهم شود، وابستگی عاطفی در طول رابطه آنقدر زیاد می شود که عملا شناخت منصفانه و واقع بینانه غیرممکن است.
متاسفانه در بیشتر موارد هنگامیکه جوانی به فرد دیگری علاقمند می شود، غالباً علائم اختلال شخصیت او به عنوان رفتارهای خوب و پسندیده می بیند و مجذوب آنها می شود.
بنابراین نسخه بعدی که پیچیده می شود، مشورت است. مشاوره با کسی که یک سر و گردن از شما بالاتر است، بیشتر می داند، بیشتر تجربه کرده و علم بیشتری دارد. مشخصا چنین کسی نمی تواند همسایه، دوست یا قوم و خویش میانسال شما باشد. تجربه این افراد در جای خود کارآمد است اما وقتی پای سنجش شخصیت به میان می آید و می خواهیدفردی را که قرار است شریک زندگی شما باشد، از نظر سلامت روانی و شخصیتی بسنجید، باید سراغ یک روانشناس دلسوز و کارآزموده بروید تا با چند جلسه مشاوره و انجام تست های روانشناسی، شناخت دقیق تری از یکدیگر به دست آورید. یادتان باشد ازدواج به همان اندازه که مهم و پر ریسک است، به همان اندازه ارزش توجه، دقت و تحقیق دارد.
برگرفته از بیداری
خصوصیات زوجهای خوشبخت
محققان دیگری هم از طریق پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که زوجهای خوشبخت کسانی هستند که:
1. انتظارهای واقعبینانهای از یکدیگر دارند و متوجه هستند که «ارتباط» همیشه بیدردسر نخواهد بود.
2. آنها در برقراری ارتباط کلامی، عاطفی و زناشویی مهارت خوبی دارند.
3. در حل مشکلات و تعارضها مهارت خوبی دارند. البته همسران باید این مهارتها را بیاموزند و در بهبود مشکلات تلاش کنند.
4. همسرشان
را صادقانه و صمیمانه دوست دارند و روابط آنها مانند دو دوست است. درخصوص
مسایل و ارزشهای اخلاقی، مذهبی و اجتماعی با یکدیگر توافق دارند.
در
مجموع، در پاسخ به این سوال که کدامیک از خصایص فردی، خانوادگی و محیطی
افراد، تضمینکننده ازدواج موفق است، باید گفت ترکیبی از خصوصیتهای رفتاری
و شخصیتی میتواند به احتمال زیاد تضمینکننده ازدواج موفق باشد. از جمله
این خصوصیات، بهطور خلاصه میتوان به شباهتها (در ابعاد فرهنگی،
خانوادگی، سنی، تحصیلی، جسمانی و...)، ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان، علاقه
و مهارت در برقراری روابط عاطفی و زناشویی، جذابیت جسمانی، میل و مهارت در
رابطه زناشویی، مهارتهای حل مساله و تعارض و حمایت خانواده دو طرف اشاره
کرد.
منبع:سلامت
مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است.
مسئولیت پذیری
همانطور
که در هستی هیچ ذرهای نیست که بیهوده آفریده شده و دارای وظیفهای نباشد،
انسان نیز که گل سرسبد آفرینش است، در قبال خداوند، خود و دیگران
مسئولیتهای عظیمی بر عهده دارد. تفاوت وظایف انسان با سایر موجودات مثل
جماد، نبات و حیوان آن است که مسئولیتهای آنها غیراختیاری و جبری است.
یعنی این موجودات و حتی موجودات مجرد مانند فرشتگان به گونهای از روی
اجبار انجام وظیفه میکنند. اما مسئولیت آدمی به اختیار خود اوست. خداوند
در سورهی انسان آیه 3 میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما
کفورا؛ ما راه حق و باطل را به او نشان دادیم. میخواهد هدایت پذیرد
(مسئولیتهایش را انجام دهد) یا کفران (نعمت) کند.»
سه گونه مسئولیت انسان
1-مسئولیت عبودی که وظیفه بین او و خدایش میباشد. مثل: نماز، روزه، حج، زکات و...
2-مسئولیت فردی که دو قسمت است:
الف) وظیفهای که انسان نسبت به اعضا و جسم خویش دارد. یعنی وظیفه حفظ صحت جسم برای استفاده صحیح از آن جهت تعالی روح.
ب) وظیفه تکامل و حفظ روح از بیماریهای معنوی و رذیلتهای اخلاقی مثل بیایمانی، ستم، حسادت و...
3-مسئولیت اجتماعی که به دو شاخه تقسیم میشود:
الف) وظایف مربوط به امور خانواده و افراد آن (تدبیر منزل)
ب) وظایف مربوط به جامعه و افراد آن.
مسئولیت
در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه
مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است. همسرداری و تربیت فرزند دارای آداب و
احکام ویژهای در اسلام است و افراد خانواده دراینباره وظایف و جایگاه
مشخصی دارند که فقط با انجام درست آن مسئولیتها و عدمجابجایی نقشها در
خانواده میتوان در خانه محیطی سالم و متعالی فراهم کرد. خداوند در سورهی
زمر آیه 15 میفرماید: «همانا زیانکارترین افراد کسانی هستند که خود
خانواده خود را بر اثر عدم تربیت صحیح یا کوتاهی در آن در روز قیامت به
زیان انداختند. هان! این همان خسران و زیان آشکار است.»
حضرت علی(ع)
میفرماید: «برای هریک از کارکنان منزل کاری معین کن و مسئولیت آنها رابر
عهدهشان بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند به امید دیگران از زیر کار،
شانه خالی نمیکنند.» (غررالحکم-ص145)
معیارهایی که به وسیله آنها میتوان اصالت خانوادگی فرد مقابل را به عنوان همسر آینده سنجید، عبارتند از:
1) حلال زادگی: یکی از معیارهای اصالت خانوادگی حلال زادگی افراد است. از دیدگاه دین اسلام فردی حلال زاده است که پدر و مادرش مشخص باشند و مطابق با دینشان ـ که برخلاف فطرت انسانی نیست ـ و روش و آیین قوم خود به روش متداول، رسمی و علنی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده باشند.
2) پارسایی و تقوا: معیار دیگر تقوا و پارسایی فرد و خانواده اوست. تقوا و پارسایی باعث می شود فرد مقابل حقوق همسرش را حفظ کند، هیچگاه در پی هوسهای نامشروع نرود، به او احترام بگذارد و از هر گونه ستم بر او دوری کند. مردی به امام حسن (علیه السلام) عرض کرد: «دختری دارم، او را به ازدواج چگونه فردی در آورم؟ حضرت فرمودند: «او را به ازدواج مردی با تقوا درآور؛ که اگر دوستش داشته باشد او را گرامی می دارد و اگر هم دوستش نداشته باشد، به او ستم نمی کند.[3]»
3) افکار و اعتقادات صحیح: افکار و باورها علاوه بر اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی جنبه های دیگری نیز دارد. مسئله مهم در زندگی مشترک تناسب و شباهت دو خانواده در اعتقادات و باورهاست. در این صورت دو طرف راحت تر می توانند با استفاده از روش های منطقی بر اعتقادات و افکار هم اثر گذاشته و اختلافات جزئی را حل نمایند.
4) صلاحیت اخلاقی و روانی: آنچه در اصالت خانوادگی بسیار مهم است صلاحیت اخلاقی و روانی فرد و خانواده می باشد. عدم توافق اخلاقی دو طرف محکم ترین ضربه را به پیکر خانواده می زند.
5) عزت نفس و نوکیسه نبودن: یکی از موارد دیگر عزت نفس فرد است. یعنی اینکه فرد در مورد خود چه قضاوتی می کند؟ خود را چگونه ارزیابی می کند؟ آیا خود را فردی ارزشمند می داند یا خیر؟ و...
اگر فردی خود را موجودی باارزش بداند و قضاوت درست و واقعی در مورد خود داشته باشد می داند که ارزشش به پول یا تحصیلات و ... نیست. بنابراین، خود را به راحتی نابود نمیکند. از سویی برخی افراد تنها به خاطر ثروت خود را مهم می دانند و در مورد هر چیزی ـ حتی ارزش های انسانی ـ با ارزش های مادی و مالی قضاوت می کنند. آنها به افرادی که دارای مال، تحصیلات، همسر زیبا و ... نیستند به دیده حقارت می نگرند. بنابراین، فرد باید از خانواده ای باشد که برتری را به پول یا مادیات نداند.
اصولا هرگونه اظهار تمایل دختران برای
ازدواج به عنوان «چشم سفیدی» برداشت می شود. ولی خب همانطور که آن پسر
بیچاره با هزار بدبختی موضوع را با خانواده اش در میان می گذارد، شمای دختر
هم باید این کار را بکنید؛ چرا که چند وقت است فهمیده اید نگاه های یکی از
همکلاسی/ همکارهایتان نسبت به شما عوض شده و طرف هزار بار سعی کرده تا با
شما درباره آینده مشترک صحبت کند. در آخرین مرحله هم یکی از دوستان
مشترکتان را خفت کرده که آدرس یا شماره تلفنتان را برایش بگیرد.
خواستگاری
شما
هم (خودمانیم دیگر) اگر قصد ازدواج نداشتید، یک جوری می پیچاندید ولی جوری
آدرس و شماره را دادید که طرف چشم بسته هم بتواند بیاید خواستگاری.
شما
می دانید که ظرف یکی دو روز آینده، خانواده پسر با خانواده شما تماس می
گیرند و خب دلتان نمی خواهد در همان بدو ارتباط، همه چیز از دست برود.
تصمیم می گیرید خودتان اقدام به زمینه سازی کنید. برای این کار هم کسی
مطمئن تر از مادر نیست. منتها بنابر همان سنت قدیمی که دختر نباید از شوهر
حرف بزند. مانده اید چطور سر صحبت را باز کنید. شما هم می توانید از یک نفر
سوم استفاده کنید اما این کار باعث خواهد شد تا حرف شما مثال سقز در دهان
مردم بیفتد. چون یقینا آن نفر سوم هم از جماعت نسوان است و نخود در دهانش
خیس نمی خورد پس واسطه را بی خیال شوید و بالینک مستقیم عمل کنید.
از
آنجایی که دخترها استاد طاقچه بالا گذاشتن و ناز کردن هستند، دنبال راهی
می گردید که هم با دست پس بزنید و هم با پا پیش بکشید. بنابراین می توانید
با این جمله که «یه پسری هست ...» بحث را کلید بزنید. بعد که سوالات مادر
شروع می شود، طبیعتا شما این جمله را می گویید که «اون خیلی اصرار داره که
بیاد خواستگاری و...» یا اینکه «ولی من که فعلا نمی خوام ازدواج کنم ...»
با گفتن این جمله، مادر به نیت شما پی می برد ولی برای آنکه ضایعتان نکند
می گوید «خب پس هیچی دیگه. اگر زنگ زدند می گم نیایند» در این لحظه فشار
شما افت شدیدی می کند و با عجله می گویید «نه. حالا بذار بیان. آخه خیلی
اصرار کرده» و مادر لبخندی می زند و می گوید باید با پدرت صحبت کنم. در این
لحظه شما به اتفاق خود پناه می برید و نفس نفس می زنید.
داستان های زناشویی
اما
بانگاهی متفاوت
شهید مصطفی چمران
یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها». و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید،
می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد. من گفتم: «برای
چی مصطفی؟»
منبع:جوان مومشکلات جنسی
اگر
شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات
اولیه ازدواج هر جا که به خواستگاری میروید پاسخ منفی میشنوید این مطلب
را بخوانید.
در خواستگاریهایی که به جواب «نه» میانجامد، گاهی
اوقات پای هیچ نقطه ضعف بزرگی مثل نداشتن اخلاق پسندیده، اعتیاد، بیکاری و
بیعاری، مخالفت و همراهی نکردن خانواده و... در میان نیست. این مسئله
زمانی بغرنج میشود که نه فقط در یکی دو خواستگاری بلکه هر جا که خانواده
پسر برای خواستگاری میروند با پاسخ منفی عروس و خانوادهاش مواجه میشوند.
اگر
شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات
اولیه ازدواج هرجا که به خواستگاری میروید پاسخ منفی میشنوید و خودتان هم
نمیدانید دقیقا عیب کار کجاست قبل از اینکه دچار افسردگی شوید و زانوی غم
بغل بگیرید، این مطلب را بخوانید چون تا حدودی به شما کمک میکند متوجه
نقطه ضعفتان بشوید، ضعفی که شاید پیش از این آن را چندان مهم به حساب
نمیآوردید.
داستان های زناشویی
اما
بانگاهی متفاوت
سردار شهید عباس کریمی
تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند میشد و به قامت میایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم،
گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: نه شما بد عادت شدهاید؟ من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خستهام. به زانو ایستادم».
میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و میایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم.
انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.
دوستی به خاطر شناخت جنس مخالف
برخی اظهار می کنند که دوستی من با او به این خاطر بوده که می خواستم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم. تعداد این نوع دوستی ها که به خاطر ارضای حس کنجکاوی و لذت ناشی از هیجانات عاطفی صورت می گیرد، کم نیست. من همیشه از این خانم های جوان سوال می کردم که آیا می خواهی او را بشناسی یا اینکه جنس مذکر را؟ اگر می خواهی او را بشناسی، این شیوه ساده لوحانه است یا وقتی می توانی به شناخت درستی از او برسی که بابت این شناخت غرامت سنگینی پرداخته باشی. چرا که هرگز کسی که برای ایجاد چنین ارتباطی تلاش کرده، حاضر نمی شود تا لیستی از معایب و نقایص خود را در اختیار شما قرار دهد بلکه او در اولین برخورد سعی می کند علایق و سلایق شما را بشناسد و آن چنان باشد که شما می خواهید نه آن چنان که در واقع هست. بنابراین، او خود را همچون ویترینی مطابق سلیقه ی شما تزئین می کند. حتی سعی می کند اسم مستعاری برای خود انتخاب کند که هم وزن اسم شما باشد. اما اگر می خواهید با شناخت آن جوان، جنس مذکر را بشناسید، این کار خیلی منطقی به نظر نمی رسد. چرا که جنس مذکر یا مؤنث همچون محصولات مشترک یک شرکت نیستند که با شناخت یکی از آنها بتوانی بقیه را نیز شناسایی کنی. بلکه هر انسانی در عین داشتن سرشت مشترک دارای ویژگی های شخصی فراوانی است و این ویژگی ها است که انسان ها را از هم متمایز کرده است. نتیجه آن که این دلیل نیز یک دلیل قانع کننده برای موجه جلوه دادن دوستی باجنس مخالف نمی باشد. علاوه بر اینکه برای شناخت جنس مخالف می توان از دقت در رفتار خواهر و برادر خود و یا رفتار پدر و مادر خود استفاده کرد.
{منبع:جوان ومشکلات جنسی}
جوانان همسرایده آل خودراایده آل تصورمیکنند!!!!!
که این تصورکاملااشتباه است..
بسیاری ازافرادجذب تجملات ورفاه وظواهرطرف مقابل میشوند.
درحالیکه شناخت باطن افرادمهم تراست!
جوانان بایدبرای شناختن زندگی خودتلاش کنند.
وامرازدواج رابرای خودوخانواده خودسخت نگیرند!!