نمیدونم چه کنم؟؟

سلام
امیدوارم ایام به کامتون باشد و بهترین ها رو در این روز و روزهای آتی تجربه نمایید.
بعد از 28سال زندگی، عاشق دختری شدم که بعدها که همه چی شکل گرفته بود از احساس و... فهمیدم تجربه سومش بودم؛ متاهل بوده و تصمیم به جدایی داره

دوسش دارم اونم همینطور؛

من بخاطرش جلوی خانواده ام ایستادم اما اون میگه من به تو بگم آره مادرم می میره ؛

الان بهم میگه برو پی زندکیت اگه خدا بخواهد ما رو به هم می رسونه ؛ بارها تصمیم به خودکشی گرفتم اما باز نتونستم .

مشاوره پاسخ میدهد:{http://gaahnevis.blogfa.com/

به ادامه مطلب مراجعه کنید:


 

پاسخ :


این رابطه از اول به درستی شکل نگرفته؛ یعنی این دوستی و آشنایی جزء مواردی است که ما شدیدا به خاطر عواقب نادرستش همه رو منع می کنیم؛ این مشکلی هم که شما در اون گرفتار شدید به خاطر شروع اشتباه شماست؛

به نظرم خیلی عجولانه است که شما بگید : عاشقش شدید چون اون طور که معلومه شما از ایشون شناخت درستی نداشتید پس چطور ممکنه انسان واقعا عاشق کسی بشه که نمیشناسه؟!

از اشتباه شما در شروع این ارتباط هم که بگذریم؛ شرایط ایشون و تجربه ای که داشتن نشون میده که به صلاح جوان پاکی مثل شما نیست.

من شما رو به واقع بینی ، برخورد منطقی و بهره بردن از تجربه و دلسوزی بزرگترها و مشاورین دعوت می کنم اگر واقعا قصد شما تشکیل زندگی و خانواده باشه و درست و منطقی با این مسأله برخورد کنید قطعا متوجه میشید که اولا نباید زود اسم این احساس و علاقه رو " عشق " بگذارید و خودتون رو دست و پا بسته کنید و چشمتون رو به روی حقایق ببندید ثانیا از خدا شاکر باشید که چشم شما رو به روی حقیقت باز کرده و شما رو از گرفتار شدن در مساله ای که معلوم نیست بعدها به کجا منجر بشه، نجات داده ثالثا برای زندگی امروز و آینده تون بیشتر از هر کس خودتون باید دلسوز باشید و خدا نکرده با برخورد احساسی و زودگذر احساسات و پاکی و جوانی و ... خودتون رو به باد ندید.