آنچه که دختر و پسر در جلسه دوم خواستگاری باید در مورد آن صحبت کنند!
(ازدواج موفق 39)
دکتر شاهین فرهنگ
اول: پرسیدن سوالاتشان از همدیگر
اول یک سری نکات کلیدی دربارة سوالات خواستگاری باید بگویم. و بعد وارد این مطلب می شویم که دقیقا چه گروه سوالاتی را باید بپرسیم و برای هر گروه چند تا نمونه سوال به شما ارائه بدهیم.
نکات کلیدی دربارة سوالات خواستگاری:
نکته اول:
لطفا هم پاسخ محور عمل بکنید و هم سوال محور.
بعضی ها فکر می کنند که ما یک چیزهایی از طرف مقابلمان می پرسیم و جوابهایی که به ما می دهد باعث می شود ما تصمیم بگیریم که آیا به درد هم می خوریم یا نه. این که او چه جوابی به سوالات من می دهند پاسخ محوری است. لطفا هم پاسخ محور و هم سوال محور عمل کنید.
برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!
پاسخ محوری اینگونه است: وقتی که من از او سوال می کنم او چه جوابی می دهد.
سوال محوری اینگونه است: او چه سوالاتی از من می کند.
وقتی ما از کسی می خواهیم که لطفا از من سوالتان را بپرسید مطمئن باشید اولین چیزهایی که می پرسد دغدغه های ذهنی اوست. ما وقتی سوال می کنیم مطمئنا اولین سوالات ما مهمترین دغدغه های ذهنی و دل مشغولی های ماست. حساسیتهای ما، ملاکهای ما، اولویتهای ما، در اولین سوالات ما پنهان هستند.
وقتی پاسخ محور عمل می کنیم به جواب سوالاتی که از او می پرسم توجه می کنم. وقتی سوال محور عمل می کنیم می خواهیم ببینیم چه جور سوالاتی می پرسد تا متوجه حساسیتهای این آدم بشوم. و متوجه می شوم که چه چیزی برای او مهم است. و خواهشی که از شما دارم این است که در سوال و جوابهای خواستگاری هم سوال محور و هم پاسخ محور عمل کنید.
آنهایی که فقط می خواهید پاسخ محور عمل کنید! و می گویید من لیست سوالاتم (مثلا صد تا سوال) را به او می گویم تا ببینم او چه جوابی می دهد. ممکن است خیلی از پاسخ هایی که به شما می دهد استاندارد، و قالبی و ساختگی و از قبل طراحی شده باشد.
نمونه: الگوی شما در زندگی کیست؟
اگر پسر باشد می گوید حضرت علی (ع) و اگر دختر باشد می گوید خانم فاطمه زهرا (س)، یا مثلا می گوید الگوی من بابا بزرگ یا مادر بزرگم است.
این جوابها خیلی قابل اعتماد نیست. سوالات است که دغدغه های یک انسان را مشخص می کند.
گاهی دختر می پرسد که: نظرتان در مورد ادامه تحصیل من چیست؟
پسر هم جواب می دهد که: واقعا برای من باعث افتخار است که خانمم تحصیل کرده و فرهیخته باشد.
حالا شمای دختر از این جواب پسر متوجه شدید که پسر دوست دارد که شما ادامه تحصیل بدهید؟
الان من می خواهم این مورد را سوال محور عمل کنم.
پسر از دختر می پرسد که: شما درستان کی تمام می شود؟ چند واحد دیگر مانده؟ ترم تابستانه نمی شود بگیرید که زودتر تمام بشود؟
من دختر از سوال این پسر می فهمم که او دغدغه اش این است که هر چه زودتر درس من تمام بشود و دیگر هم ادامه تحصیل ندهم.
اما ممکن است که پسر به گونه ای دیگر و با اشتیاق سوال کند: رشته تحصیلی شما چیست؟ ترم چندم هستید؟ وای چقدر عالی؟ می دانید رشته ای که می خوانید یکی از رشته های درجه یک ایران است؟ تازه می دانید برای فوق لیسانس رشته شما، فلان دانشگاه هست که اگر بتوانید ادامه بدهید خیلی عالی است.
از نحوة سوالاتی که او از من می پرسد مشخص می شود که او اشتیاق به ادامه تحصیل من دارد. به این می گویند سوال محوری.
دوستان من خوب است که از طرف مقابلمان بخواهیم که از من هر سوالی که دارید بپرسید (همانطوری که ما از او سوالاتمان را می پرسیم) اینگونه که باشد هم سوال محور عمل کرده ایم و هم پاسخ محور.
اگر اولین سوالهای دختر این بود: خانه داری؟ ماشین داری؟ خانه داری؟ این را داری؟ آن را داری؟
واقعا چنین ازدواجی را توصیه نمی کنیم. می دانید چرا؟ چون اولین دل مشغولی های این دختر، دنیای بیرون این پسر است و نه دنیای درون این پسر.
دختر خانمها حتما این اجازه را دارید که در سوالاتتان درباره مسائل اقتصادی سوال کنید. مثلا ماشین دارد یا ندارد؟ می خواهد بخرد یا نه؟ و..... ولی آقا پسر اگر خواستید سوال محور عمل کنی، اگر دیدید اولین سوالات دختر خانه و ماشین و پولت بود، چنین ازدواجی خطرناک است. چونکه دغدغه این دختر در گام اول دنیای بیرون توست. و انگار خودت در مرتبه دوم اهمیت قرار داری، ثروت و پول تو برای او اهمیت بیشتری دارد و چنین ازدواجی اصلا بدرد نمی خورد.
همانطور که به خانمها گفتم که اجازه ندهید به شما توهین کنند، شما پسر ها هم اجازه ندهید که به شما توهین کنند. به آن دختر بگویید: اولین سوالت این است که من ماشین و خانه دارم یا نه؟ تو نمی خواهی بدانی که من عقل و فرهنگ و شعور دارم یا نه؟ و این سوال محوری شما باعث می شود که مشت طرف مقابل باز بشود.
دوستان هم خوب سوال کنید و هم خوب خوب خوب گوش کنید. و هم خوب بگذارید که سوال کنند. قطعا بدانید کسی که بیشتر حرف می زند کمتر هم خواهد شنید.
نکته دوم: مطرح نمودن سوالات معکوس در خواستگاری
سوال معکوس چیست؟
یک وقت من به طرف مقابلم (چه دختر و چه پسر) می گویم: می دانید من خیلی آدم شادی هستم و اهل بیرون رفتن و تفریح هستم نظر شما چیست؟ به نظر شما چه جوابی به سوال شما خواهد داد؟ بدون شک می گوید من هم همینطور!! اینگونه سوال کردن که به درد نمی خورد.
نمونه ای از سوال معکوس:
نظرتان در مورد آنهایی که می گویند هیچ کجا مثل خانة آدم نمی شود و خیلی اهل تفریح و بیرون رفتن نیستند چیست؟
شما در اینجا نگفتید که من چنین آدمی هستم. در این حالت طرف مقابل شما کاملا گیج است! چون موضع شما را نمی داند. به این سوال می گویند سوال سر و ته. حالا ممکن است که طرف مقابل شما اینطوری فرض کند که این از آنهایی است که همه اش توی خانه است و در جواب شما می گوید: آره من هم بسیار با خانه موافقم !! در حالی که شما دقیقا عکس این شخصیتی هستید که پرسیدید.
دوستان من صبور باشید. به جای اینکه من به او بگوییم که : ببین صداقت در زندگی برای من خیلی مهم است و از اصول اولیه برای یک زندگی صداقت است! آن هم در جواب شما خواهد گفت بله واقعا همینطور است! برای من هم صداقت مهمترین چیز است.
باید این را معکوس بپرسید:
من شنیده ام که یک جاهایی کسانی هستند که می گویند همیشه هم لازم نیست در زندگی صداقت داشته باشیم و یک جاهایی هم می شود دروغ مصلحتی گفت. شما نظرتان در مورد این آدمها چیست؟ طرف شما اصلا نمی تواند متوجه بشود که نظر شما موافق این است یا مخالف. چون دقیقا سر و ته سوال کردید.
البته وقتی مراحل جلوتر می رود و وقتی کار جدی تر می شود و وقتی بیشتر به هم دل می بنیدیم و وقتی بیشتر تصمیم می گیریم که این مسیر ادامه پیدا کند و ازدواج کنیم قطعا به او باید بگوییم که آن سوالاتی که آن روز در خواستگاری از شما پرسیدم باید به شما بگویم که نگاه من این نیست. بلکه من می خواستم با نگاه شما آشنا بشوم.
سوالات غیر مستقیم بپرسید
چون جواب سوالات مستقیم ما به درد نمی خورد از سوالات غیر مستقیم استفاده کنید.
یک سوال مستقیم: ببخشید شما اهل پارتی بازی هستید؟ جواب: نه اصلا!
یک سوال غیر مستقیم: شما اگر توی اداره کارتان گیر بکنه چکار می کنید؟ جواب: حالا یک جوری حلش می کنیم!!!! (ببخشید چطوری مثلا؟؟؟؟)
نکته سوم:
سوالاتی که طرف مقابل ما را مجبور کند که خیلی رک و مستقیم به ما جواب بدهد سوالات کاملا غلطی هستند!
نمونه: عذر می خواهم دوست دارم با من خیلی راحت باشید شما دوست از جنس مخالف هم داشتید؟ چند تا؟؟؟؟!!!!
من می خواهم بدانم که اگر ما یک روزی در زندگی مشترک با هم دعوایمان شد ممکن است که شما من را بزنید؟؟!!
آخر کدام عاقلی به این سوال جواب می دهد که: بله من پوست از تنت می کنم!!!
این سوالات فقط ایجاد تنش و تحریک می کند و هیچ خاصیت دیگری ندارد.
اگر برای این مدل مسائل می خواهید سوال کنید غیر مستقیم باشد
نمونه: می خواهم بدانم در طول زندگی تان با خواهر و برادرهایتان دعوا هم کرده اید؟ اگر دعوا کردید کار به کجاها کشیده؟ کی برای آشتی کردن پا پیش گذاشته؟ کی چطوری برخورد کرده؟
ممکن است جواب بدهد که بله دعوا که داشتیم اما من همیشه پیش قدم بودم برای صلح و دوستی و ..... اشکالی ندارد شما دقیقا همین سوال را از خواهر و برادرهایش بپرسید. و ببینید آیا جوابها با هم همخوانی دارد یا نه!!!
جلوتر خواهیم گفت که گروهی از سوالات سوالاتی هستند که شما باید از خانواده طرف مقابل بپرسید.
اگر برای سوالی پاسخ دریافت نکردید و از زیر جواب دادن به سوالی طفره می رود. حتما چند دقیقه که گذشت، یا جلسات بعدی، به یک شکل دیگری «باید» این سوال را از او بپرسید و از جواب بخواهید. و تا به جواب نرسیدید دست بر نمی دارید.
نکته چهارم:
سوالاتی که پاسخ آنها بله و خیر است به هیچ دردی نمی خورد.
گاهی وقتها ما هراس داریم از اینکه او از ما فلان سوال را نپرسد ولی این سوال برایمان خیلی مهم است. نکند سوال مهم خودتان را از طرف مقابل نپرسید که مبادا یک وقت او هم این سوال را از ما بپرسد.
نکته پنجم:
ممکن است در سوالاتی که از او می پرسید در مورد نگاه او به زندگی، جوابهایی به شما بدهد که نیاز به تحلیل دارد. از او بخواهید که تحلیل کند.
نمونه: من می خواهم بدانم که شما کلا اهل چه جور زندگی هستید؟ جواب: من دنبال زندگی ساده و ساده زیستی ام.
از او بپرسید که از نظر شما ساده زیستی چه تعریفی دارد و چطوری است؟
نمونه: من کلا بگم که روی همسرم تعصب دارم گفتم که از الان بدانید.
از او بپرسید که از نظر شما تعصب یعنی چی؟
یک وقت دیدید منظور او از تعصب این است که وقتی از خانه رفتم بیرون در را از بیرون قفل می کنم و شب که آمدم خانه در را باز می کنم.
مثلا اگر در تحقیق به شما گفتند که او پسر خوبی است ولی سخت گیر است باید از خود پسر سوال کنید که این سخت گیری را برای شما توضیح بدهد چون سختگیری از نگاه هر فردی با فرد دیگر فرق می کند. ممکن است سختگیری برای کسی در این حد باشد که بعد از ازدواج اجازه ندهد به دختر که با هیچ کدام از دوستان سابق خودش ارتباط داشته باشد و حتی نگذارد خانه پدر و مادرش هم برود.
سوالات کلی و کلان به هیچ دردی نمی خورد.
نمونه: اهل مادیات هستید؟ جواب: نه!!!
نکته ششم:
سوالاتتان مهم و هدایت شده و قابل جمع بندی باشد.
خواهشا سوالات پیش و پا افتاده نپرسید؟
نمونه: من رنگ نارنجی را دوست دارم شما چی؟
من بستنی یخی دوست دارم شما جی؟
من ماشین زانتیا دوست دارم شما چی؟
من خورشت سبزی دوست دارم شما چی؟
من تخم مرغ نیم پز دوست دارم شما چی؟
اگر در همة این سوالات پیش پا افتاده، هم عقیده بودید دلیل نمی شود که زندگی خوبی خواهید داشت.
دوستان من هیچ لزومی ندارد که سلیقه های ما مثل هم باشد. و اصلا در این سوال و جوابهای روز خواستگاری از سلیقه هایتان از هم سوال نکنید. چون وقت شما باید صرف سوالات مهمتری بشود.
اصلا مهم نیست که هر دو خورشت سبزی دوست داریم! مهم این است که روح و نگاه و تفکر ما چقدر با همدیگر همسو هست یا نیست! یک روزی به یک جایی می رسید که می بینید همان کسی که مثل تو عاشق خورشت سبزی بود، نه احساس مسئولیت دارد، نه می توانی به او تکیه کنی، نه گذشت و فداکاری دارد، نه به تو و خانوادت احترام می گذارد و .....
دوستان من، ببینیم از نظر روحی و روانی ، اعتقادی، باورها، نگاه به زندگی و رشدی که کرده ایم چقدر به هم نزدیک هستیم و نه اینکه ببینیم چقدر سلیقه های مشترک داریم.
این هم یادتان بماند که وقتی برای ازدواج می روید خواستگاری، تومار سوالاتتان را جلوی طرف مقابل باز نکنید.
پاره ای از سوالات را هم باید از خانواده دختر یا پسر و اطرافیان او پرسید. چون ما باید مطمئن بشویم که پدر و مادر او تا چقدر در زندگی ما دخالت خواهند کرد؟
اگر خواستیم مستقیم از طرف مقابلمان بپرسیم، اینگونه می پرسیم: که پدر و مادر شما چقدر به نظر شما بها و اهمیت می دهند؟ چقدر در نظری که دارید دخالت می کنند؟
و اگر از خود پدر و مادر سوال می کنیم، اینگونه می پرسیم: شما چقدر به دختر یا پسرتان در تصمیم گیری هایشان کمک می کنید؟ (اینطور که سوال کنید به پدر و مادر ها هم بر نخواهد خورد)
نکته: در جلسه دوم خواستگاری هم فقط آن تعدادی که در جلسه اول حضور داشتند ( و گفتیم چه کسانی هستند) باید بیایند.