آیادرخواستگاری همه چیزرابایدگفت؟؟

«آیا در خواستگاری همه چیز را باید گفت؟»

(ازدواج موفق 44)

دکتر شاهین فرهنگ

سوال: آیا همة مسائل را باید در جلسه خواستگاری بگوییم؟

جواب: نخیر. کدام مسائل را باید بگوییم و چه وقت؟ گاهی وقتها یکی از این دو نفر قبلا نامزد داشته و به هر دلیلی نامزدی خودشان را به هم زده اند، گاهی وقتها ممکن است من یک مشکل جسمی داشته باشم، مثلا دستم سوخته باشد و هنوز پوست دست من به فرم طبیعی خودش برنگشته و شاید هم هیچ وقت برنگردد. چنین مسائلی را حتما باید بگویید. اما کی؟

چنین مسائلی به هیچ وجه نباید در جلسه اول خواستگاری مطرح بشود. چون اینها مسائلی نیست که بخواهد یک ازدواج را زیر سوال ببرد. اگر اینها را بگویید ممکن است که خانواده مقابل هنوز خانواده شما را نشناخته و تحقیق و برسی نکرده بگوید نه. 

این مسائل را باید در جلسه دوم خواستگاری مطرح کرد.

دختر و پسر خودشان به هم باید بگویند و پدر و مادر ها هم به همدیگر باید بگویند. و نمی شود که فقط دختر و پسر به همدیگر بگویند و از خانواده ها آن را قایم کرد.

من یک بیماری دارم که دارد درمان می شود و یا قابل درمان نیست و یا سیکل درمانی آن هم این است. این مطالب را باید گفت. اما در جلسه دوم. اما اگر شما سرطان دارید و قابل درمان نیست این را باید در جلسه اول بگویید. پس بستگی به شدت و حدت آن دارد.

اگر قبلا ازدواج کردیم و طلاق گرفتیم باید در جلسه اول آن را گفت.

اگر نامزد بودیم و به هم زدیم باید در جلسه دوم آن را گفت.

یک چیزهایی هستند که آنقدر بزرگ و مهم نیست که همان جلسه اول مطرح بشود اما چیزهایی هم هستند که مهم اند و باید در جلسه اول گفت.

اگر پسر به دلایل مالی سابقه زندان داشته (مثلا بخاطر چک برگشتی که ضامن کسی شده بوده سه ماه زندان بوده است، یعنی آن صاحب چک فرار کرده و این که ضمان شده بوده را گرفته اند زندان کرده اند و در واقع خود آن پسری که ضامن شده بوده تقصیر و گناهی نداشته است) این را باید در جلسه اول گفت. چون اینجور چیزها خیلی پر رنگ و حساس است. چون خانواده وقتی می روند تحقیق می کنند و می فهمند قبلا زندان بوده همه چیز خراب می شود.

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

سوال: من چند سال پیش یک گناه خیلی بزرگ کردم، با دوستی از جنس مخالف بودم و با هم رابطه نامشروع داشتیم. آیا این را بگویم یا نگویم؟

جواب: اگر کسی از این رابطه خبر ندارد غیر از خود دختر و پسری که این کار را کرده اند و احتمال لو رفتن آن اصلا وجود ندارد و از کاری که کرده اید با تمام وجود پشیمان هستید و اگر از ته دل از عملی که انجام داده ای بیزاری و قصد تکرار چنین کاری را با فرد دیگری نداری حق گفتن آن را به هیچ کسی ندارید.

دین هم به شما اجازه نداده است که شما گناهانتان را برای مردم بیان کنید. دین این عمل را حرام می داند. اما اگر احتمال لو رفتن آن هست (مثلا به دو تا از دوستان صمیمی خودم هم گفتم) اما با این حال از ته دل پشیمان هستید و حالتان از خودتان به هم می خورد و دیگر نمی خواهم تکرار کنم  حتما باید بگویید. اما در جلسه دوم باید بگویید.

 

سوال: من دوست از جنس مخالف داشتم و کسی هم در جریان نیست و یواشکی به همه پیامک می دادیم حالا در خواستگاری با کسی آشنا شدیم که هم خیلی خوب و عالی است و هم خیلی حساس آیا باید در جلسه خواستگاری آن را بگویم؟

جواب: خیر. حق ندارید بگویید. البته به شرطی که احتمال لو رفتن وجود نداشته باشد و از کردار خودتان پشیمان شده باشید. یادتان باشد که اگر از شما نشنید و از فرد دیگری شنید به شدت با شما بد خواهد شد. آن وقت به شما می گوید که دیگران باید به من بگویند که تو دوست از جنس مخالف داشته ای. اینقدر نمی توانستی به من اعتماد کنی و حرفت را بزنی؟ من چطوری به تو اعتماد کنم و با تو زندگی کنم؟

اما اگر احتمال لو رفتن آن وجود ندارد مطلقا نگویید.

 

اگر بدهی سنگینی دارید که مثلا تا دو سال دیگر پرداخت آن بدهی و قرض و بدهی طول خواهد کشید این را حتما باید بگویید.

پدر و مادر و خواهر و برادرت طلاق گرفته اند، بیماری داری، نقص جسمی داری، صرع داری، داخل پایتان پلاتین است و حتی چیزهای کوچک تر از این را هم باید بگویید. و هیچ چیزی را قایم نکنید.

 

رسول اکرم (ص): اگر موهایتان را مشکی کرده اید و زنی را خواستگاری نمودید باید به او بگویید موهایم رنگ شده است. (منبع: کتاب گناهان کبیره / نویسنده: شهید آیت الله دستغیب)

 

یک وقتهایی هست که ما می ترسیم یک سری مطالب را بگوییم که مبادا خواستگاری را به هم بزند. اشکالی ندارد بگویید و بگذارید خواستگاری به هم بخورد. چون وقتی اینها را نمی گویید بعد در زندگی مشترک لو می رود و تبدیل به تنش و دردسر می شود. صدها مورد سراغ من آمده اند و می گویند به چنین مشکلی برخورد کرده ایم و چکار باید بکنیم؟ و واقعا بعضی وقتها می بینیم که هیچ کاری نمی توانیم برایشان انجام بدهیم.

 

دوست من! اگر پدرتان فوت نکرده و رفته یک زن دیگه گرفته و دارد با او زندگی می کند و از آن زن هم بچه دارد لطفا بگویید.

 

اگر برادرتان معتاد است بگویید و نترسید که من اگر اینها را بگویم جلسه به هم خواهد خورد. خب به هم بخورد! بگذارید یک نفر شما را با این شرایط بپذیرد.

 

یک چیزهایی هست که ما می گوییم دانستن و ندانستن آنها خیلی فرقی نمی کند. اشکالی ندارد که اینها را نگوییم؟

نه دوست من بگویید. چون اگر بعدا این چیزها را همسرتان بفهمد از دست شما دلگیر خواهد شد. مثلا بگویید که پدر و مادرم سالهاست که میانه شان با هم خوب نیست. نه اینکه روز خواستگاری با هم هماهنگ کنند و جلوی خانواده طرف مقابل برای هم فیلم بازی کنند که مبادا دخترمان بدبخت بشه و یا برای اینکه پسرمان برود خانه بخت. دختر و پسر به هم بگویند که این رفتار عاشقانه بابا و مامان جلوی همدیگر فیلم است و آنها واقعا اینجوری نیستند، اتفاقا چشم دیدن همدیگر را هم ندارند.

بگویید که دایی تان زندان است، دلیل زندان بودنشان را هم بگویید. فردا خانمتان گلایه می کند که من نباید می دانستم که دایی شما زندان است و اگر شما به او بگویید که به چه درد شما می خورد اگر می دانستید دایی من زندان است او می گوید به هیچ درد ولی من می خواستم بدانم از اول زندگی چقدر با من صادق هستی؟

«دروغ مصلحتی»

بعضی ها می گویند چه اشکالی دارد که ما اینجا دروغ مصلحتی بگوییم. اجازه بدهید به شما بگوبم که دین در چه جاهایی به شما اجازه می دهد که دروغ مصلحتی بگویید.

 

دین اسلام در این زمینه ها به شما اجازه گفتن دروغ مصلحتی را داده:

یک: در جنگ، دو: در مسأله ای که اصلاح مردم در آن قرار است صورت بگیرد (مثلا دو نفر هستند که پنج سال است با هم قهر هستند و شما می خواهید بین آنها آشتی بدهید اینجا را دین اجازه داده که شما دروغ مصلحتی بگویید) سه: در ضرر مالی و جانی مهم به خودتان و یا بقیه.

پس دین به شما اجازه نداده است که در عروسی و خواستگاری دروغ مصلحتی بگویید. پس دوستان من ریزترین مسائل را هم بگویید و همه را هم در جلسه دوم بگویید مگر اینکه خیلی مهم باشد که مثال هم زدم.

توجه!!!

البته اشتباه هم نکنید من به شما می گویم که در جلسه خواستگاری صادق باشید. بعضی ها اشتباه می کنند و به جای اینکه «صادق» باشند «ساده» می شوند! درست است که گفتم همه چیز را بگویید اما یک چیزهایی را لازم نیست که بگویید. لازم نیست اسرار خانوادگی را فاش کنید.

مثلا: مادر من یتیم بوده است و پدربزرگ و مادر بزرگم او را از شیرخوارگاه آوردند بزرگ کردند، گفتم که در جریان باشید! این یک سر خانوادگی است و نباید فاش بشود.

مثال دیگر: این داداش من مدرسه که می رفت خنگ بود هفته ای دو روز از مدرسه اخراج می شد!!!

گفتن این مطلب به چه درد می خورد؟ من نگفتم که با آبروی خانوادت بازی کن.

مثال دیگر: بابام هر وقت پول کم میاورد از عمویم قرض می گیرد.

اسرار خانوادگی را تا آخر عمر نباید گفت.

 

نگویید اعتیاد برادرم هم یک سر است. نخیر. چون اعتیاد برادر شما یک هفته نشده لو می رود. این چیزی است که از دو نفر تحقیق کنند لو می رود که معتاد است.

 

سوال: بین جلسه اول و دوم خواستگاری نقش دختر و پسر در امر تحقیق برای ازدواج چیست؟

جواب: هیچ نقشی خود دختر و پسر ندارند. داخل خانه بابا و مامانهایشان هستند. اصلا نه با هم رابطه دارند و نه با هم حرف می زنند. اگر شما بخواهید بین جلسه اول و دوم خواستگاری بخواهید با هم رابطه داشته باشید و تلفنی با هم قرار بگذارید که همدیگر را ببینید اینقدر به هم وابسته می شوید که اگر بعدا به نتیجه برسید که به درد هم نمی خورید چشمهایتان را روی آن معایب می بندید و می گویید اشکالی ندارد با هم ازدواج می کنیم. و دو سال بعد هم می گویید عجب اشتباهی کردم چشمهایم را بستم. این چیزهایی که من اینجا به شما می گویم کلی روی آنها فکر و مطالعه شده و با اساتید دانشگاه همفکری کردیم که ببینیم هر کدام از اینها در کدام مرتبه باید باشد و هر کدام آنها چه سود و زیانی دارد.