پاسخ به چندسوال....

پاسخ به چند سوال

(ازدواج موفق 40)

دکتر شاهین فرهنگ

 

سوال: شما فرمودید که در جلسه اول خواستگاری فقط خانواده ها با هم آشنا می شوند و بعد سه ماه تحقیق صورت بگیرد و در جلسه دوم ابهامات بوجود آمده را مطرح بکنید تا روشن بشود در حالی که خیلی از مطالب در جلسه اول مطرح نشده و ممکن است در جلسه دوم برای اولین بار مطرح بشود و بعد بفهمیم که ما به درد هم نمی خوریم در این صورت سه ماه بیخود این وسط از بین رفته!

دوست من! من گفتم در جلسه اول خواستگاری کلیاتی مطرح می شود: مثل وضع خانه، زندگی، شغل، درآمد، سطح سواد و .... اینها چیزهایی است که در جلسه اول گفته شده است. اینکه آیا خانه دارید یا ندارید، سوالی است که در جلسه اول خواستگاری باید بپرسید. اگر ما در جلسه اول درباره خانه صحبت نکرده بودیم چطوری می گفتند مشکل مسکن حل است؟ پس یک چیزی در جلسه اول پرسیده ایم و پاسخی گرفته ایم که در جلسه دوم مجددا مطرح می کنیم. و بعد وقتی می رویم تحقیق می کنیم، خیلی چیزها برای ما باز می شود. ما در تحقیق متوجه خیلی از ابهامات می شویم. گاهی وقتها ما یک هفته تحقیق می کنیم و به این نتیجه می رسیم که ادامه ندهیم. چرا شما همه را تا خانة آخر می روید؟ فکر می کنید هر خواستگاری که می خواهد بیاید سه ماه باید وقت بگذارید!! گاهی وقتها فردا شب خواستگاری جواب رد می دهید (چه خانواده دختر و چه پسر) گاهی هم وارد سیکل سه ماه تحقیق می شویم. این مثل اختلاف سن می ماند که من گفتم اختلاف سن 5 تا 7 سال، ولی هر چه به سی سال نزدیک می شویم این اختلاف سن کمتر باید بشود. درست است که من گفتم سه ماه تحقیق ولی ما یا باید تا ته سه ماه را بریم و یا اوایل یا وسطهای کار به این نتیجه می رسیم که به درد هم نمی خوریم. شما ممکن است در هفته اول تحقیق به نکته ای برخورد کردید که فهمیدید اصلا ارزش ندارد که با این خانواده وصلت بکنید. سه ماهی که گفتیم در صورتی است که ما هر چه که جلوتر می رویم و تحقیقات می کنیم و از منابع اطلاعات می گیریم خیالمان قرص تر بشود که ما تحقیقات را ادامه بدهیم. نه اینکه وقتی فهمیدیم به درد هم نمی خوریم الکی سه ماه تحقیق کنیم چون «فرهنگ» گفته سه ماه باید تحقیق کرد! مسیری که ما داریم به شما آموزش می دهیم مسیری است که تحقیقا (یا تقریبا نزدیک به احتمال بالا منجر) به ازدواج می شود. دیگر دومی و سومی در کار نیست. ما دقت هایی را می کنیم که آرام آرام برویم به سمت ازدواج. نه اینکه فکر کنید مگر حالا چند تا خواستگار می آید که برای هر کدام سه ماه وقت بگذاریم و به همه هم جلسه دوم باید شام بدهیم!!!

 

سوال: آقای فرهنگ شما خیلی قاطعانه وقتی یک مورد اختلاف بین خانواده ها باشد می گویید که اینها به درد ازدواج با هم نمی خورند در صورتی که برایند کلی را اگر حساب کنیم در خیلی جهات به هم میخورند.

وقتی پرونده های طلاق را در دادگاه ها برسی می کنم و علت طلاق را با خانمها و آقایان مصاحبه می کنیم و از خودشان می پرسیم چی شد که کارتان به طلاق رسید؟ وقتی در شوراهای حل اختلاف حرف هر دو طرف را گوش می کنیم، وقتی ده ها و صدها مشاوره دختر و پسر قبل و حین و بعد از ازدواج سراغ ما می آیند. وقتی یک تعدادی با من مشورت می کنند و یک تعداد با استاد و دکتری دیگر و حرفهایمان را با هم همکاسه می کنیم و در جلسه با هم همفکری می کنیم، وقتی یک چیزهایی را در کتابهای دانشگاهی می خوانیم (که تا چیزی سالها برسی علی نشده باشد در این کتابها نمی نویسند) وقتی می بینیم صراحتا در آیات و روایات ما بر روی موضوعاتی تاکید شده که باید این بشود و آن نشود. و وقتی همة اینها را کنار هم می گذارم می بینم که باید قاطعانه بگویم نه!! ممکن است سوال کنید آیا اینکه شما قاطعانه جواب می دهید «نه» و یا «بله» استثناء پذیر نیست؟

آنچه که ما می گوییم یک شاخه از علوم انسانی است. من ریاضیات درس نمی دهم که بگویم دو ضربدر دو می شود چهارتا و مو هم لای درز آن نمی رود!! یا علوم تجربی هم نیست که قواعد ثابتی داشته باشد. علوم انسانی یک دریای مواج شناور است. شما می بینید که 15 تا نظریه پرداز بزرگ اقتصادی هرکدام یک نظریه می دهند. یکی می گوید از این راه تورم مهار می شود و دیگری می گوید اتفاقا از این راه تورم دو برابر می شود! پس تکلیف ما این وسط چیست؟ چون علم انسانی است و در علم انسانی نظرات متعددی وجود دارد. در علم ما هیچ چیزی قطعی صد درصد نیست. ولی ما آن چیزی را به عنوان قطعی مطرح می کنیم که قرائن و شواهد و علم و تجربیاتمان ما را به نزدیک صد درصد رسانده باشد. ولی ممکن است استثنائی هم وجود داشته باشد. ممکن است کسی خارج از این قاعده هم عمل کرده باشد و موفق هم شده باشد طبیعی است چون علم، علم انسانی است و این علم شاخه و حاشیه خیلی می پذیرد. ولی قطعیتی که عرض کردیم بخاطر دلایلی بود که عرض کردم. می خواهیم آمار طلاق را کم و کم و کم بکنیم. و می خواهیم اطمینانمان را برای ازدواج موفق بیشتر و بیشتر بکنیم.

 

سوال: در صورت معتاد بودن یکی از بستگان درجه یک مثل پدر، چه موقع باید این مسأله را مطرح کرد؟ آیا همة اعضای خانوادة پسر در جریان قرار بگیرند؟

جواب: در این جلسه در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد. بله همه باید در جریان قرار بگیرند و نه فقط خود پسر.

 

سوال: با روشی که شما برای تحقیق گفتید اگر در خانواده ای یک نسل  خطا و اشتباهی انجام بدهد دامن همة نسلها را می گیرد.

جواب: من کی گفتم اگر مثلا شما رفتید تحقیق و گفتند پسرعموی خواستگار فلان خلاف را کرده حالا شما با آن خواستگار ازدواج نکنید؟ من گفتم همة نسل در نسل شما باید زیر تیغ تحقیق قرار بگیرد؟ تحقیق فقط روی خانواده انجام می شود. روی خود دختر یا پسر و روی پدر و مادر و خواهرها و برادرهایش. همین. ما کاری نداریم به اینکه در هفت پشت اینها چه اتفاقاتی افتاده.

نظرات 1 + ارسال نظر
اوج پرواز 9 شهریور 1393 ساعت 19:38 http://ojeparvaz.blog.ir

سلام:
در پاسخ به سوالتان درباره قرارداد کرسنت:
جریانش مفصل است. پرونده کرسنت قراردادی است بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت اماراتی کرسنت پترولیوم دبی که در سال 1381 و دوران اصلاحات و وزارت بیژن زنگنه، با واسطه گری مهدی هاشمی منعقد شده است.

براساس مفاد این قرارداد، ایران متعهد می شد گاز ترش (فراوری نشده) تولیدی میدان گازی سلمان را به مدت 25 سال و از آغاز سال 2005 میلادی به امارات متحده عربی صادر کند. در طول دوره 25 ساله این قرارداد، درآمد ایران از فروش گاز به کرسنت بین 16 تا 20 درصد (حدود یک پنجم) قیمت گاز قرارداد گاز ایران با ترکیه در دوره مشابه 25 ساله می شد!

اما در سال 1383 مشخص شد که شرکت کرسنت شرایط لازم برای انعقاد قرارداد را ندارد و طرف ایرانی به راحتی می توانست قرارداد را ملغی کند، اما حضور واسطه هایی در شرکت ملی نفت موجب شد تا هیئت مدیره ی شرکت ملی نفت با اضافه شدن الحاقیه ای ، این قرارداد را قطعی کند!

از همان زمان وزارت بیژن زنگنه در دولت خاتمی، دستگاه های نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات، اشکالات اقتصادی، حکومتی، سیاسی و امنیت سرزمینی قرارداد کرسنت را یادآوری می کردند و مانع از اجرای قرارداد شدند. انتقاد به قرارداد کرسنت به آنجا کشیده شد که حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی هم در نامه ای به خاتمی از این وضعیت انتقاد کرد و نهایتا با حاکمیت دولت دکتر احمدی نژاد اجرای این قراداد متوقت و کار به شکایت طرفین قرارداد (ایران و امارات) به دادگاه لایه کشیده شد.

پرونده در آستانه صدور رای بود که با حاکمیت دولت آقای روحانی و معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت، صدای کارشناسان به این موضوع بلند شد که:

اگر زنگنه وزیر نفت شود، قطعا ایران در لاهه محکوم می شود، چرا که عامل اضای این قراردادِ فاسد و غلط، مجددا به همان وزارت در ایران منصوب شده و نشان از قانونی بودن این قرارداد از منظر ایران دارد. با پافشاری دولت رحانی بر وزارت زنگنه، متاسفانه این پیش بینی به تحقق پیوست و هفته گذشته رسما حکم محکومیت ایران در قرارداد کرسنت از سوی دادگاه لاهه به این شرح صادر شد:

«براساس رای دیوان حکمیت بین المللی لاهه، قرارداد 25 ساله شرکت کرسنت پترولیوم با شرکت ملی نفت ایران به قوت خود باقی است و برای هر دو طرف لازم الاجرا است. شرکت ملی نفت ایران مکلف به تحویل گاز موضوع این قرارداد از سال 2005 میلادی بوده است!»

با یک محاسبه سر انگشتی مشخص می شود که ملت ایران برای تاوان لجبازی و اصرار دولت اعتدال بر سر وزارت آقای زنگنه و بی تدبیری در این موضوع مهم، باید چند برابر دریافتی از توافق ژنو (بین 4 تا 8 برابر) را به عنوان غرامت به امارات بپردازد! یعنی (18 تا 35 میلیارد دلار) خسارت و غرامت از جیب ملت ایران!!! واقعا جرا؟

خیلی ممنون
توی این قرارداددربراراون کشورمقابل بایدبه ماچی بده؟؟
چرااصلااین قراردادبسته شد؟؟
منظورم اینه کهچی استارت این کاررازد؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.