زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

هرازگاهی....

هر از گــــــــــــــاهی،

با خواهرت ،
شوخی کن،
دستش بنداز،

بغلش کن،
برو پشت در قایم شو و بترسونش.

داداشتو ،
محکم بزن به سَر شونش،
هواشو داشته باش.

مامانتو ،
قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه،
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده،
کیف کنه از داشتنت.

باباتو ،
بغل کن،
چاییشو تو بده دستش،
بگو برات از تجربه هاش بگه،
بشین پای حرفش،
درد دلش !!!

دوستت،
اگه تنهاست،
اگه غم داره تو دلش،
اگه میبینی زل زده به مونیتورش و هر از گاهی میخنده،
از اون تلخاش،
تو هواشو داشته باش،
تو تنهاش نذار...


باور کن،
روزی هــــــــــــــزار بار میمیره،
کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...

هوایِ همو داشته باشیم...

خدایاازبهشت بهترم داری؟؟؟


http://dl.newskade.com/uploads/08.jpg

من بدهکار توام ای مادر

 
همه جانی که به من بخشیدی
 
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
 
و بدهکار توام عمرت را
 
روزهایی که ز من رنجیدی
 
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
 
من بدهکار توام ای مادر!
منبع:

www.1mother.ir

داستان های زناشویی

اما

بانگاهی متفاوت

شهید مصطفی چمران

یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها». و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید،

می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟»

منبع:جوان مومشکلات جنسی

خدایاازبهشت بهترم داری؟؟؟؟؟



خواسته های یک مادر :

فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم،
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است،
صبور باش و درکم کن؛
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم،
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم؛
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن؛
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر؛
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظهام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو؛
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛ روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

خدایا از بهشت بهترم داری ؟؟

برای زیر پای مادرم میخواهم ....