زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

تبرعشق!!

هیچ زنی را در هیچ کجای دنیا نمیتوانی پیدا کنی که به یکباره عاشق مردی شود
زن ها آرام آرام در یک مرد جوانه میزنند.
اما
امان از زمانی که زنی در وجود مردش ریشه بدواند
اینجور عشق های یک زن را هیچ تبری نمیتواند از پا در بیاوردحالا میخواهد
تبر زمان باشد و یا حتی تبر مرگ
--------
پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم فرمود: این سخن مرد که به همسرش میگوید واقعا تو را دوست دارم هرگز از قلبش خارج نخواهد شد. (شافی ج2)

علاقه یک جوان به یگ زن متاهل

یه خانم متاهلی هستند و صاحب فرزند که کارمند دانشگاه هستند و در قسمت سایت کامپیوتر کار میکنند
دیروز یکی از دانشجویان پسر ... به ایشان تلفن زده و ابراز علاقه کرده و گفته که میدانم متاهلی اما به شما علاقه دارم ... امروز هم به سایت آمده و مرتب هم به آنجا می آید وچون سایت یک محل عمومی است نمیشود از ورودش جلوگیری به عمل آید.امکان جابه جایی این کارمند هم نیست ...
حالا به نظر شما چه کاری باید انجام دهد؟

برای مشاهده پاسخ به ادامه مطلب کلیک شود

منبع:gahnevisp.blogfa

 

پاســـــــــخ :

اولا به طور قطع در رفتار یا پوشش یا برخورد یا گفتار این خانوم چیزی بوده و هس که این جوون رو علاقمند و جسور کرده که چنین حرفی بزنه بنابراین فورا باید این موارد رو هر کدام که باشئونات دینی و عرفی و محیط کاری و اختلاط مرد و زن سازگار نیس اصلاح کنه
ثانیا باید امکان هر گونه پیغام و پسغامی رو اعم از طریق پیامک، تماس تلفنی ، حضوری در محیط کار یا بیرون از بین ببره
ثالثا تنها پیامی که باید به طور مستقیم یا غیرمستقیم به این جوون برسونه این هست که اگر فورا از کارش دست برنداره موضوع رو با همسرش و حراست اونجا مطرح خواهد و واقعا هم باید این کار رو در صورت اصرار اون جوون و تکرار مسأله انجام بده یعنی برخلاف تصوری که برخی فکر می کنند این موارد رو باید از همسرشون مخفی کنن کاملا اشتباهه بلکه در صورت تکرار مسأله اولین کسی که باید مطلع بشه همسرش هست تا بدونه که خانومش چیزی به این مهمی رو ازش مخفی نمیکنه و برای حل موضوع اقدامی بکنه و الا اگر این جوون احتمال بده که این خانوم از همسرش یا همکاران ترسی داره جسورتر میشه و چه بسا موضوع پیچیده تر بشه و بعدها اگر همسرش به طریق دیگری خبردار بشه خیلی براش سخت میشه و به مشکل بزرگتری گرفتار میشن
احتمال این که در حال حاضر برخی از همکارا از موضوع مطلع باشن یا دستی تو این قضیه داشته باشن که پسره شمارش رو از طریق اونا گیرآورده باشه یا به زودی مطلع بشن و براش بد بشه، وجود داره پس مسامحه در این مسأله و برخورد نرم و بدون پشتوانه با این جوون در این موضوع اصلا به صلاح نیس ... نگران این مسأله که جوون منتقل یا اخراج بشه هم نباشه، چون خود کرده را تدبیر نیس.

دوستم عاشق یک مجری شده!!!

خودم از عشق های این دوره زمونه خبر دارم که هرچی این عشق، قداست و پاکی داشت رو از بین بردن و عشق رو بی ارزش کردن!!! میدونم عشقای جوونای این زمونه همونجایی که شروع شده تموم میشه ... ولی حاج آقا یه دوستی دارم که الان چندین ساله عاشق یه نفره! بی آنکه خود طرف بدونه... بی آنکه با طرف هیچ گونه ارتباطی داشته باشه ... اون اوایل در مورد دوستم مثه بقیه ی عشقا فکر میکردم و یه جورایی میخواستم کمکش کنم فراموشش کنه ولی هرچی باهاش حرف زدم هیچ تأثیری نداشت!! روز به روز به عشقش بیشتر اضافه میشه! فقط کافیه خبر بهش برسه که حال طرف یکم بده، میمیره و زنده میشه! ... حاج آقا عاشق تا حالا دیدم که جوگیر شده ولی مثه دوستم ندیدم که هر روز و هر شب دعا برای سلامتی عشقش بکنه! ... اصن دوستم یه سری کارایی میکنه که من تاحالا تو هیچکس ندیدم اینجور عاشق باشه! دوستم دختر خیلی پاک و مومنیه! ... حاج آقا مشکل اینجاست که رسیدن دوستم به عشقش یه جورایی غیر ممکنه! بگم اصلا باورتون نمیشه و شایدم بخندین اون عاشق یه مجری صدا و سیماست! من این وسط موندم آیا این عشق درسته؟ آیا انتها داره؟ آیا اصن ممکنه به خواست خدا بهم برسن؟ اصن توی دوراهی موندم که چه جوری کمکش کنم شاید الان 4 سالی باشه؛ بازم ممنون از راهنماییتون موفق و پیروز باشید

برای مشاهده پاسخ به ادامه مطلب کلیک کنین

منبع:gahnevisp.blogfa

!

   ادامه مطلب ...

کسانی که قصدازدواج دارندبخوانند..

ازدواج به عنوان مرحله ای از مراحل زندگی هر فرد، باید به گونه ای رقم بخورد که راه حلی برای مشکلاتی باشد که تا قبل از ازدواج وجود دارند، پس ازدواج یک راه حل است نه یک مشکل؛ برخلاف آن چه امروزه در جامعه ما برخی مسائل این امر مهم را به یک مشکل تبدیل کرده اند (در این رابطه مطالعه کنید : ازدواج یک مشکل یا راه حل ؟)

پس از انتخاب عقیده و دین ، اساسی ترین عامل خوشبختی یا شقاوت هر انسانی، ازدواج او است علاوه بر تأکیداتی که در متون دینی نسبت به این مطلب وجود دارد، تجربیات نیز همین را ثابت می کنند. در واقع ازدواج باید زمینه به فعلیت رسیدن توانائی ها و استعدادهای زوجین را فراهم کند. (در این رابطه مطالعه کنید : چهار محور اساسی زندگی مشترک )

در این میان نکته اول و اساسی، انگیزه و هدف از ازدواج است. ازدواج پاسخی به نیازهای درونی انسان ها است اما گاها این نیازها درست شناخته نمی شوند و برخی از نیازهای کاذب، انگیزه ی ازدواج می شوند. نیازهای کاذبی همچون احساس تنهایی، حس خستگی و جدایی از خانواده پدری، بریدن از اطرافیان، بلاتکلیفی و فشار هوای نفس و ... اگر بدون مدیریت و بازخوانی صحیح منجر به ازدواج شوند، معمولا نتیجه ی مطلوبی به بار نمی آوردند؛ در مقابل نیازهای واقعی هر انسان که تنها راه برای مرتفع کردن آن ها ازدواج است می توانند به یک ازدواج موفق منجر شوند. نیازهایی از قبیل ارضای صحیح میل جنسی، پیشرفت های مادی و معنوی، رشد اجتماعی، رسیدن به استقلال و ... ؛

برای پی بردن به فرق میان نیازهای کاذب و واقعی به یک نمونه اشاره به یک نمونه خالی از لطف نیست؛ حس استقلال طلبی در همه انسان ها وجود دارد؛ این حس و نیاز درونی اگر به این صورت تعریف شود که رسیدن به استقلال، بعد از طی برخی مراحل و کسب لوازم و بلوغ کافی، ضروری است، در حقیقت بازخوانی صحیح از یک نیاز واقعی است اما حس بریدن و خسته شدن از خانواده و اطرافیان، حس کاذب و نیاز غیرواقعی است و در انتخاب و تصمیم گیری فرد مؤثر هست؛ کسی که تعریف صحیحی از حس استقلال طلبی دارد با کسی که در خود احساس بریدگی و سرخوردگی و نیاز به فرار را لمس می کند بسیار متفاوت است فرد اول، ازدواج را برای طی مرحله تکاملی خودش مط خواهد ولی فرد دوم به ازدواج به چشم رها شدن از زندان و خلاصی نگاه می کند قطعا حس چنین فردی در تصمیمات و انتخاب او و هدف و برنامه ای که از زندگی مشترک دارد تأثیرگذار بوده و ازدواج را به شکست می کشاند.

منبع:گاه نویس

حواست به جلسه خواستگاری باشه!!

ج) انعطاف پذیری

این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.

تحقیق

به این سئوال توجه کنید

اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟

نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.(این نشانه عدم انعطاف هست)

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید(این هم نشانه عدم انعطاف هست)

در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:

باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:

به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.

(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)

نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.

 

د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و....

 

هـ) مسائل اقتصادی خانواده

این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

 

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟

سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.

یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟

یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟

صفاتی مثل خسیس بودن (حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود


http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/09/test-salamat-yasgroup.ir_.jpg

ز) صفات شخصی و روانی


افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و.... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.

همچنین صفاتی مثل خسیس بودن(حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

 

ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی

این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم. این سئوال را دقت کنید:

آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟

آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟

آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟

چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

دوست

 

ط) دوستان

اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.

سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ (تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)

با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟(پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)

با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ (مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

 

ی) خانواده فرد

سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.

 

ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و.... در فرد و خانواده اشان

این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.

(البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)

 

ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده

شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا.... سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.

 

م) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد.

در پایان به یاد داشته باشید از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

 

 

بخش کلوب ازدواج تبیان

احساسی مشابه که باعشق اشتباه گرفته میشود!!{2}

علاقه وسواسی
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که مردم معمولاً احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی می‌کنند. آنها تصور می‌کنند که اگر فردی مدام در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن گمراه‌کننده‌تر و مخرب‌تر. بااینکه شهوت وقتی افراد کم‌کم با هم آشنا می‌شوند، محو شده و از بین می‌رود اما علاقه وسواسی همچنان می‌ماند.

هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس می‌شوند معمولاً تا جایی پیش می‌روند که کم‌کم خودشان را فراموش می‌کنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد می‌کند که باعث می‌شود فرد بیشتر و بیشتر به طرف‌مقابل خود وابسته شده و خود را نابود کند.

حتی عشق یکطرفه هم می‌تواند به علاقه وسواسی تخریب‌کننده تبدیل شود. وقتی فردی باور دارد در رابطه‌ای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف می‌کند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل می‌گیرد.

عشق واقعی به افراد کمک می‌کند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیف‌کننده است. اگر تصور می‌کنید خودتان را گم کرده‌اید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید درحالیکه او مثل شما رفتار نمی‌کند. و اگر می‌بینید که همه تصمیمات زندگی‌تان را براساس احساسات  و نیازهای آن فرد می‌گیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شده‌اید.

رسم عاشقی

تاحالاشده به یه نقطه ای اززندگیت برسی که فک کنی خداهیچ نگات نمیکنه!!!!

امابعدیه مدتی که میگذره...........

میفمی خدانه تنهانگاه بهت نمیکرده بلکه باتمام وجودداشته به توتوجه میکرده که فقط بسنجه چقدربه خاطرش صبوری!!!

این است رسم عاشقی که فقط باسکوتش باهات حرف میزنه ودرس زندگی بهت می آموزه وبزرگت میکنه !!!