زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

دقت درچراغ خطرها

دوم: دقت به علائم هشدار دهنده

(ازدواج موفق 49)

دکتر شاهین فرهنگ

قسمت دوم: علائمی که به خاطر آنها باید دقت بیشتری در انتخاب بکنیم.

اگر در پاسخ به سوالی چهره اش در هم رفت. یا رنگ او پرید یا اخم کرد. عرق کرد، دستش شروع به لرزیدن کرد، زبانش به لکنت افتاد و.... باید حساس بشویم. چون ما دست روی نقطه ای گذاشتیم که این آدم تحریک شد. که در این قسمت یکی یکی آنها را توضیح خواهیم داد.

از صحبت کردن در مورد موضوع خاصی طفره می رود

و هر کاری که می کنیم از زیر آن حرف در می رود. و به هر شکلی که آن مسئله را مطرح می کنیم او می خواهد جواب ندهد و زیر آبی می رود. در اینجا باید حساس شد که او چه چیزی را می خواهد از من پنهان کند.

مثلا می گوید: دوست ندارم در مورد این مطلب صحبت کنیم بگذریم و برویم سر یک مطلب دیگر! (یعنی چی که دوست ندارم؟ ما داریم تصمیم می گیریم که زن و شوهر بشویم. چه چیزی را دارید پنهان می کنید؟)

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی

مثلا برگه های جریمه رانندگی زیادی دارد و با خنده و ذوق و شوق آنها را به شما نشان می دهد.

کسی که تند و بی توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی، رانندگی می کند، نشان از علائم هشدار دهنده است. چنین آدمی وقتی افسر بالای سرش باشد مطیع است و وقتی نباشد کار خودش را می کند. مطمئن باشید در زندگی مشترک شما هم همین کار را خواهد کرد. ادای احترام به چهار چوب خانواده را در می آورد و بعد یک جای دیگر زیر آبی می رود. مگر اینکه با تهدید و قهر مواجه بشود.

به تنهایی تصمیم گرفتن

در این مدت یک هفته که با هم هستید می بینید که به تنهایی تصمیم می گیرد. مثلا بدون اینکه از شما بپرسد چی میل دارید خودش می رود یک غذا و یا آب میوه ای را سفارش می دهد.

یا بیش از حد به زمان مقید است و یا اصلا به زمان مقید نیست

یا نیم ساعت با تاخیر سر قرار حاضر می شود و یا طرف مقابلش یک دقیقه دیر تر بیاید غر می زند. اینها علائم هشدار دهنده است. چون در زندگی مشترک شما این مسائل بارها تکرار خواهد شد و شما را عصبانی خواهد کرد.

رفتارهای مرموز و مشکوک داشتن

مثلا یکدفعه ناپدید می شود.

در پاسخ به سوالات ما به جای اینکه نظر خودش را بدهد، نظر بزرگان را می گوید و یا شعر می خواند. این هشداری است به شما که این آدم دارد برای شما فیلم بازی می کند.

از اینکه دوستانش ما را با همدیگر ببینند ناراحت می شود

زود می خواهد در برود و یا شما را جلوی آنها قایم کند. و یا وقتی شنید که شما به دوستتان گفتید که ما قصد ازدواج داریم به شدت عصبانی شد. «کی گفت به دوستهایت بگی ما می خواهیم ازدواج کنیم؟» (این یک هشدار است که دارد یک چیزی را پنهان می کند. چرا نمی خواهد دیگران بدانند که شما قرار است با هم ازدواج کنید)

 

می گوید: «من همیشه مراقبم که هیچ وقت از نظر احساسی به کسی وابسته نشوم» این جملات و رفتارها هشدار است.

 

از نامزد قبلی خودش مدام به بدی یاد می کند و یا مدام از دوست جنس مخالف قبلی خودش ابراز تنفر می کند. چنین فردی آدمی است که نمی تواند در بعضی زمینه ها خودش را کنترل بکند. فردا ممکن است با یک دعوای کوچک بخواهد مدام از تو ابراز تنفر بکند.

 

با ذوق و شوق از اینکه در محل کار خودش از زیر کار در می رود تعریف می کند.

 

خواسته های شما را بی چون و چرا می پذیرد.

خیلی خوشحال نباشید که او اینگونه است. بلکه این یک علامت هشدار دهنده است.

 

دقیقا توضیح نمی دهد که چه کاری می کند.

هر بار که از او می پرسید چکار می کنی، کلی جواب می دهد. مثلا: «توی کار معاملاتم»

زود رنج بودن و سریع دلگیر شدن

وقتی یک حقی را با او در میان می گذارید موضع می گیرد.

مثلا به او می گوییم که انشگتر طلا برای مرد حرام است. و آن پسر هم ادعا می کند که خیلی بچه مسلمان است، اما وقتی این حرف را به او می زنید مقابل شما موضع می گیرد. شاید این آدم روحیه حق پذیری را ندارد و ادای حق پذیر بودن را در می آورد.

می گوید من بدون نظر خانواده ام هیچ کاری نمی کنم.

بخصوص در جلسه اول خواستگاری این بیشتر محسوس است که هر کاری می خواهد بکند مدام به پدر و مادر خودش نگاه می کند و بعد می گوید. این آدم همیشه آویزان به خانواده خودش است.

در پاره ای از مسائل پدر و مادرش به او اجازه نمی دهند که حرفی را بزند بلکه داخل حرف پسر می پرند

این هشدار است! از چه چیزی ترسیده اند که اجازه نداده اند خود دختر و یا پسر جواب بدهد.

 

داشتن پاره ای تکیه کلامهایی نظیر:

مادرم اینا میگند! کلا باید با بابام اینا مشورتی بکنم! (به جای اینکه به سوالی که از او پرسیدیم جواب بدهد و نظر خودش را بیان کند) این هشدار است. نکند او بیش از حد به پدر و مادر خودش وابسته است. نکند زیاد از حد برایش تعیین تکلیف می کنند؟ نکند آزادی عمل ندارد؟

 

حساس بودن در رفت و آمدهای شما

زنگ زدم نبودی. کجا بودی؟ با کی بودی؟ چکار می کردی؟ این هشدار است به اینکه این ادم ممکن است سوء ظن داشته باشد.

تاخیر داشتن در انجام کار، سهل انگاری داشتن و تنبلی

چنین آدمی شاید وظیفه شناس نیست.

نکته بینی بیش از حد داشتن

چنین کسی با کوچکترین چیزی قهر و اخم می کند. و این هشدار است به اینکه این آدم حساسی است.

و همة این هشدار ها را وقتی می توانیم متوجه بشویم که به همدیگر محرم باشیم و به هم نزدیک باشیم و رفت و آمد داشته باشیم. چون خیلی از این حالتها را باید از نزدیک در چهره و صورت طرف مقابل خودمان ببینیم.

سوال: اگر کسی آدم حساسی است نباید ازدواج کند؟

چرا. ولی قبل از ازدواج باید روی خودش کار کند. چون این ویژگی ها قابل ترمیم و اصلاح است.

با تردید نظر خود را بیان کردن

یا مثلا حاضر نیست به رشد و ارتقاء شرایط خودش فکر کند. مثلا از او می پرسیم: «شما می توانید به یک شغل بهتری هم فکر بکنید. فکر نمی کنید می توانید درآمد بیشتری داشته باشید؟» اما او قبول نمی کند و این هشدار است. شاید این آدم اعتماد به نفس ندارد.

تعهد نداشتن به چیزی که به او قرض یا امانت داده شده

نرسیدن به بلوغ عقلی و اجتماعی

مادرش مرتب میوه و شربت می آورد اما آن همینطور لم داده روی زمین. این یک هشدار است. نکند به بلوغ عقلی نرسیده.

دارید با هم قدم می زنید و می بیند که یک نابینای محترم می خواهد از خیابان عبور کند اما فقط نگاه می کند و هیچ کمکی نمی کند.

می بینید که در کف خیابان و پیاده رو زباله می ریزد.

بانوانی که قصداشتغال دارند:

اگر بچه دار هستید، او را یا به کودکستان بسپارید یا نزد شخص امین و دل سوز و مهربان بگذارید و به محل کار بروید. مبادا او را تنها در اتاق بگذارید و بروید که کار بسیار ناروا و خطرناکی است. علاوه بر خطرات احتمالی، موجب ترس و عقده و بیماری های روانی خواهد شد.
5. اگر احساس ضرورت می کنید که به شغل دیگری غیر از مشاغل مذکور مشغول باشید، حتما با همسرتان تفاهم نمایید و با اجازه و صلاح دید او کار بگیرید، و اگر موافقت نکرد از آن شغل منصرف شوید، و در صورت موافقت، سعی کنید شغلی را انتخاب کنید که کم تر با مردان بیگانه در تماس و ارتباط باشید که این کار هم به صلاح خودتان است و هم به صلاح جامعه و به هر حال حجاب اسلامی، ساده و بی آرایش بیرون رفتن را حتماً رعایت کنید.[1]
پی نوشت :
1.ابراهیم امینی، همسرداری، ص 192 - 195

ازدواج به خاطر.....

بزرگواری لطف کردند به ما اطمینان کردند و یک کامنت گذاشتند و در آن یک سوال رو مطرح کردند من فکر کردم جوابش رو در یک پست ارسال کنم تا شاید برای همه ی برادرهای ایمانی خوبم که آرزو دارم زیباترین زندگی رو در دنیا و آخرت داشته باشند قابل استفاده باشه:

سوال:

سلام

یه سوال بی ربط ولی با ربط!! داشتم ازتون لطفا راهنمایی بفرمایید، من میخام ازدواج کنم ولی متاسفانه مامانم میگه من از کجا دختر خوب پیدا کنم؟!! سوالم اینه مامانم از کجا شروع کنه و یه دختر مومن چادری و با خانواده و البته کم توقع! پیدا کنه؟

نماز جمعه ؟ مسجد؟ اتوبوس؟! مترو؟! راهیان نور؟ کجا؟!
خاهش میرود! راهنمایی بفرمایید،
راستی من موقعیتم بده ولی اکثر دوستام تو شرایط بدتر از من هم ازدواج کردن الانم خوشبختن برعکس من ! ، شهریور لیسانس گرفتم الان سربازم تو شهر خودم کار پاره وقت هم دارم ، خیلی دوس دارم هر نکته ای از تجربه هاتون و یا راهنمایی دارید بهم بگید .
ممنون اجرتون با خدا


جواب:

سلام علیکم

ممنون که ما رو امین دونستید و این مطلب رو اینجا مطرح کردید خیلی هم مرتبطه دست من باشه نمی زارم یک نفر مجرد بمونه یا بد ازدواج کنه

اول اینکه بهتون صمیمانه تبریک می گم و با همه ی وجود دعا می کنم بهترین و نورانی ترین خانواده ها رو داشته باشید از اون نوع حسابی امام زمان پسندش

دوما اولش همه ی مامانها اینجوری می گن بهتون می گم باید چکار کنید

سوما اصلا موقعیت شما بد نیست ما تو فامیل خودمون اصلا نمی زاریم سن آقایون بالای 22 یا نهایت 23 سال بره تا جاییکه یادم میاد تنها استثنا و سن بالاترین آقایی که تو فامیل ما ازدواج کرد 24 سالشون بود و خب معمولا تو این سن شرایط کسی از شما بدتر نباشه بهتر نیست

ماجرای یک تجربه ی زیبا

یک مثال و تجربه کاملا نزدیک که بهش احاطه کامل دارم اینکه برادرم ترم آخر دانشگاه بود کار نداشت سربازی هم نرفته بود( البته می دونست که احتمال زیاد به خاطر تک پسر بودن از سربازی معاف میشه ضمن اینکه ممکن بود این قانون تغییر کنه) اما از آن طرف ما می تونستیم با خیال راحت و با صداقت کامل به خانواده ی خانمش اطمینان بدیم که او تنبل نیست یک روز هم بعد از دانشگاهش بیکار نمی مونه( نه اینکه شغل خاصی تو ذهنمون باشه اما چون کاملا مسئولیت پذیره و کار حلال رو هم عار نمی دونه و فکر نمی کنه چون حالا مهندسه نباید هرکاری انجام بده مثلا مسافر کشی چنین کسی بیکار نمی مونه  چون ما معتقدیم از تو حرکت از خدا برکت و اینو من به تعداد تمام پسرهای فامیلمون دیدم) و حلال و حرام هم براش خیلی مهمه و رعایت میکنه تو همه ی جهات از درآمد گرفته تا رفتار و کردار و همه چیز

البته پدر ما هم قول حمایت داد( نه صد در صد که برادرمون تنبل بشه و نه صفر درصد که فکر کنه ازدواج کردن براش محاله) و از همه مهمتر اعتماد و توکلش بود به وعده های خدا

قدم اول:

پس قدم اول بررسی صادقانه ی این موارده اینها در شما هست؟ از طرف خودتون و خانواده تون مطمئن بشید تا بریم قدم بعدی این قسمت خیلی مهمه صادقانه بررسی کنید خانواده تون می تونند چنین تضمینی به خانواده ی همسرتون بدن خودتون در این حد خودتون رو ساختید؟

مژده

قبل از قدم بعدی یک مژده بهتون بدم . می دونستید بهترین شرایط ازدواج کردن همینی هست که شما دارید؟ ببینید یک چیزهایی هست که برای زندگی از نون شب واجب تره اما هیچ جوری ثابت نمیشه نه از ظاهر آدم ها (حتی چادری بودنشون برای خانم ها و چهره ی مذهبی داشتن و هیئتی بودن و این چیزها برای آقایون) نه از تحصیلاتشون نه از مسجدی بودنشون و نه از خیلی موارد دیگه چون همه ی اینها وقتی ارزش داره که برخواسته از یک سری اعتقادات درونی شده باشه اون اعتقادات درونی شده اگر نباشه اینها هم با یه باد ممکنه برن اما این شرایطی که شما دارید یعنی جاذبه ی دنیایی خیلی خیلی شدید ندارید یک آزمون خوبه یعنی اگر کسی شما رو انتخاب کنه برای خونه و ماشین و کار دهن پرکنتون نیست به خاطر خوبی های خودتونه و اینکه او و خانواده اش برای این چیزها "واقعا" ارزش قائلند نه اینکه لقلقه ی زبانشون باشه ولی باطنا خیلی هم براشون مهم نباشه پس اگر رفتید خواستگاری و به خاطر اینجور چیزها جواب رد شنیدید باید سجده ی شکر به جا بیارید چون انتخابتون اشتباه بوده در حقیقت فریب ظاهر مذهبی افرادی رو خوردید که عملا اون اعتقادات رو در زندگیشون جاری نمی کنند و خدا کمکتون کرده دچار یک انتخاب اشتباه نشید

قدم دوم:

قدم بعدی هنوز خواستگاری رفتن نیست اگر اون مورد قبلی رو مطمئنید حالا باید خانواده تون رو مطمئن کنید که شما مرد زندگی هستید و باید خیلی خیلی جدی و بدون اتلاف وقت به ازدواج شما فکر کنند

تعیین ضرب العجل

اصلا الان اولویت اول خانواده ی شما همین قضیه باید باشه حالا ببینیم چی پیش میاد و این حرفا درست نیست حتی اگر لازم شد ضرب العجل تعیین کنید مثلا تا آخر ایام فاطمیه سه چهار تا مورد خوب رو باید پیدا کرده باشند یعنی خانواده ی شما یکی دو روز بعد از ایام فاطمیه باید بروند خواستگاری (چون راستش مامان ها همیشه فکر می کنند پسرشون خیلی سنش کمه باورشون نمیشه بزرگ شده باشه اونقدر که بتونه آقای یک خانواده باشه برای همین کمی سختشونه قدم های اول رو بردارند و خلاصه اگر ندونند شما مصمم هستید حالا حالا ها به فکر نمی افتند)

امتحان از خود

تو این مدت خودتون هم تمرین کنید ببینید حالا واقعا در این حد بزرگ شدید؟ یک امتحان خیلی خوب ، بررسی رفتار شما با خواهرتونه احتمالا بعدا با خانومتون هم همانطوری رفتار می کنید نمی گم بهتر نمیشه و محاله متفاوت باشه ولی باید کمی به خودتون بدبین باشید  با ریز بینی سعی کنید ایرادهاتون رو شناسایی و برطرف کنید اگر احترام کم می زارید اگر منظم و مرتب نیستید و خلاصه این ایرادهای پسرونه رفعشون کنید تا مامان شما دلش محکم باشه وقتی می ره خواستگاری دختر مردم رو بدبخت نمیکنه! در این مورد می تونید از خواهرتون هم مشورت بگیرید


حالا رسیدیم به جواب سوال شما

اگر اون قدم های قبلی رو بدون زیرآبی رفتن برداشته باشید مطمئن باشید درصد بالایی از قضیه حل شده یعنی زمین و زمان بهتون کمک می کنند تا مرحله ی بعدی هم به سلامت طی بشه. از کوچه خیابون خیلی نمیشه مطمئن بود بهترین راه اینه که یک آدم مطمئن یک نفر رو معرفی کنه مثلا مادرتون با چند تا خانم درست حسابی مشورت کنه بگه پسرم چنین آدمیه( منظورم شرایط کاری شما نیست خصوصیات اخلاقی شماست) و ما دنبال خانواده ای با فلان شرایط و دختری با فلان خصوصیات هستیم و خواهش کنند چند تا دختر خوب خانواده دار رو بهش معرفی کنند حالا اون خانم ها می تونند از مسجد محل باشند یا در و همسایه یا فامیل فقط باید مطمئن باشید که رازدار ، مومن و راستگو و دلسوزند، تا جاییکه ممکنه از اونها اطلاعات کسب کنه  بعد بشینید سبک سنگین کنید بعدش به آداب رسوم خودتون بستگی داره


ادامه خاطره ی ما

اینجا (در خانواده ی ما) اینطوریه که اولین بار من و مامانم رفتیم خواستگاری . (همینجا اینو توضیح بدم که شاید خیلی از خانم ها این مدل رو نپسندند و ترجیح بدهند که از همان ابتدا آقای داماد هم همراه باشند . اما به نظر من این روش (در این شکل سنتی از خواستگاری)بهتره. اول اینکه خیلی پیش میاد که تو این خواستگاری ها آقای داماد پسندیده اند و خانواده اش نه. بعدش کلی مشکلات به وجود میاد که خوشایند نیست و گاهی حتی تا مدتها بعد از ازدواج هم ادامه پیدا می کنه .  دوما  برای خود دختر و پسر هم پسندیده تره که تا حد امکان شخص مقابلشون رو بعد از تایید خانواده هاشون ببینند (تاکید می کنم در این شکل سنتی از خواستگاری) کافیه تصور کنید این آقا هفت هشت جا خواستگاری رفته که همشون تو جلسه ی اول مشخص می شده مناسب نیست خب چه کاریه؟ علاوه بر اینکه یک جور شکست روحی برای هر دو نفر هست لزومی هم نداره یک آقا پسر کلی دختر رو که تناسبی با او ندارند به چشم خواستگار ببینه اما در این مدل ایشان به خواستگاری کسی میره که که از خیلی جهات تشخیص داده شده برای هم مناسبند این بهتر نیست؟ )

بگذریم به ما پنج تا خانواده معرفی شده بود دوتای اول رو نپسندیدیم و من مادرم رو وادار کردم فردای همان روز بهشون تلفن کنند و بگن که قسمت نبوده که این سخت ترین کارهاست اما لازمه

خانواده ی سوم را ما پسندیدیم و به نظرم به برادرم می خوردند از نظر ایمان و فرهنگ و شرایط خانوادگی و ... اینجا حرکت ما دیگه متوقف شد یعنی بقیه ی خانه ها رو نرفتیم  حتی وسوسه ی اینکه حالا بریم شاید آنها بهتر باشند هم باعث نشد بریم چرا الان توضیح می دم:

نکته ی مهم

حواستون باشه حق نداریم الکی با احساسات مردم بازی کنیم اون دو مورد قبلی مناسب نبودند ما دلیل داشتیم برای همین اول بهشون اطلاع دادیم بعد هم به یک نفر دیگه فکر کردیم اما این مورد سوم هیچ دلیلی نداشتیمکه به یک مورد دیگه در آن واحد فکر کنیم  چون خوب بودند اگر به طمع پیدا کردن یک گزینه ی بهتر می رفتیم یک خانه ی دیگه من یکی نمی دونستم فردای قیامت چه جوابی بدم

این نکته در مورد خانم ها هم صادقه خیلی دیده شده یک دخترخانمی یک خواستگار خوب داره ولی به وسوسه اینکه فعلا فرصت دارم شاید بعدا خواستگار بهتری آمد جواب رد بده

یک نکته ی طلایی

یادم نیست از کی شنیدم که: اگر بگید بله باید بعدا توضیح بدید چرا؟ و اگر بگید نه باز هم باید توضیح داشته باشید پس الکی و به دلایل واهی جوابی ندید که بعدا توضیحی برایش نداشته باشید


برگردیم به خاطره ی ما ، جلسه ی بعد رسمی تر شد با آقای برادر رفتیم اگر به این مرحله رسیدید این مطلب رو حتما بخونید: دانلود بروشور راهنمایی و سوالات پیشنهادی برای جلسه های خواستگاری

و جلسه ی بعدی همه ی خانواده و بعد دیگه بقیه اش طبق آداب و رسوم

خودخواه نبودن از قدم اول

تو جلسه ی بله برون یکی از فامیل نکته ای گفت که به نظرم جالب بود حالا با کمی دستکاری من هم به شما یاد میدمش:  کسانی در زندگی مشترک خوشبخت می شوند که نگویند من ازدواج می کنم تا خوشبخت بشوم بلکه می گویند خدایا به من کمک کن تمام تلاشم رو بکنم که همسرم که امانت توست را خوشبخت کنم و در دنیا و آخرت بابت امانتداری ام سرافراز باشم. (این نکته هم مختص آقایون نیست و خانوم ها رو هم شامل میشه یعنی آقایون هم امانت خدا هستند پیش خانم هاشون)

نتیجه

الان نزدیک به یک سال از ازدواجشون می گذره واقعا زندگیشون زیباست خانم برادرم خیلی خوبن خانواده شون واقعا عالی هستند همه میگن چقدر اینها به هم می یان  من فکر می کنم چون تلاش کردیم قدم به قدم طبق خواست خداوند پیش بریم خدای بزرگ هم برکاتشو شامل حالمون کرد حتی تو مسائل مادی؛ برادرم در همان دوران عقد یک کار خوب پیدا کرد ( البته قبلش خیلی سختی کشید حتی یک مدت مجبور شد برای کار به شهر دیگری بره خلاصه کم نگذاشت تا اینکه تو شهر خودمون یک کار خوب که خودش خیلی دوستش داره و با تحصیلات و توانایی هاش جوره و مزایاش هم بد نیست براش جور شد) بدون هیچ پارتی بازی و معرفی و این حرف ها و اسمشون برای مسکن مهر هم در آمده و من فکر می کنم ان شاء الله صاحب خونه هم می شوند می خوام بگم برکات خداوند فقط معنوی نبود - که اگر بود هم کم چیزی نیست بلکه باارزش ترین چیزهاست-  حتی دنیای برادرم هم دست یاری خداوند رو به وضوح دید

حالا شما هر مرحله رو رفتید اگر احساس کردید کمکی از دست ما برمیاد حتما بگید واقعا خوشحالمون می کنه


نکته: قطعا تنها روند شکل گیری یک ازدواج موفق این مراحل نیست ممکنه افرادی به شکل دیگری با همسرشون آشنا بشن و کاملا هم درست و اصولی و خداپسندانه باشه این متن در حقیقت با توجه به سوالی که در بالا مطرح شده تنظیم شده شاید شرایط همه به شکلی نباشه که با تمام مراحل این ازدواج منطبق باشه.  نکته ی کلیدی و مهم این هست که از هر راهی برای ازدواج اقدام میشه نیت شکل و قدم ها در مسیر رضایت خدا و برای خدا باشه سعی نکنیم به راهکارهای دین بی اعتنایی کنیم به خدای حکیم اعتماد کنیم و تحقق وعده های خدای بزرگ و مهربان را با چشم صورت و دل ببینیم

برگرفته ازوبلاگ من وچادرم

برای چی ازدواج کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

آیاتابه حال به این فکرکرده این که برای چه ازدواج کنم؟؟؟

شمابه عنوان یه بچه مسلمون موفق حق دارین که دراین رابطه فکرکنین

واصلااین وظیفه ی شماست...

به خاطر:

1.ازدواج به خاطرآرامش

به دست آوردن آرامش مهمترین علتی است که براهمیت ازدواج می افزاید.آرامش بزرگترین آرزوی بشراست.

بشرگاهی آرامس رادرقدرت ثروت وزمانی درظلم به دیگران میجوید..

حال آنکه خداونداین گوهرگران بها رادرازدواج قرارداده است.

این گوهرهدیه ای ازجانب خداونداست به آنان که برای خویش همسری همدل برمیگزینند.

مهم ترین وشایداولین انگیزه ی ازدواج دراسلام ایجادکانونیست که درآن زن ومرداحساس آرامش کنند...

ولی..

آیاهرکسی باازدواج به این مودت ورحمت میرسد؟؟؟؟

اگرازدواج محل آرامش است چرابسیاری خانواده هاازهم فرومیپاشند؟

چرابسیاری زن وشوهرهاخانه وخانواده رابرای خودزندان میکنند؟

چراخانم درخانه حوصله اش سرمیرود؟

جوان برای سرحال شدن بایدبزندبیرون؟

چراگروهی برای اینکه آرام شوندازخانه میزنندبیرون؟

منبع:سین جین های خواستگاری

یک نهیب اشتباه!!!!!!!!!!دوست دارم مجردبمانم!!

گاهی وقتهاافرادی رامیبینیم که درزندگی اطرافییان چیزی جزشکست ندیده اند..


ودیدگاهی گریزپابه زندگی مشترک میزنند.


درداستانهای عامیانه معروف است که مردی سفرنامه مینوشت وازشهری میگذشت.درمیان راه مشاهده نمودکه دونفرازمردم آن شهرکورهستندودیگرکسی راندید.


درسفرنامه خودنوشت:ازشهری گذشتم که مردمش کوربودند..

براستی چرابعضی مردم باقضاوتهایی کوته نظرانه باآینده وزندگی خودبازی میکنند؟؟؟!!!


وعقیده دارندکه باازدواج وزندگی مشترک زیبایی زندگی مجردیشان خراب میشود!


بی تردیدهدف ازازدواج وتشکیل زندگی مشترک رسیدن به  کمال است.وزن وشوهربایدبه سوی کمال گام بردارند

چنین هدفی اقتضامیکندکه زوجین مکمل یکدیگرباشند


ازدواج امری است ضروری که درتمام جوامع بشری به آن تاکیدشده است.


آیاکسانی که باازدواج مخالفندمیتوانندبه دین وجامعه ی سالمی دردنیااشاره کنندکه برازدواج تاکیدنکرده باشد؟؟؟


منبع:سین جین های خواستگاری
ازمسلم داوودی نژاد

ازدواج هندوانه سربسته نیست!!!


http://livefun.ir/wp-content/uploads/2013/12/shabe-yalda-2.jpgخصوصیات زوج‌های خوشبخت

محققان دیگری هم از طریق پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌اند که زوج‌های خوشبخت کسانی هستند که:


1. انتظارهای واقع‌بینانه‌ای از یکدیگر دارند و متوجه هستند که «ارتباط» همیشه بی‌دردسر نخواهد بود.

2. آنها در برقراری ارتباط کلامی، عاطفی و زناشویی مهارت خوبی دارند.

3. در حل مشکلات و تعارض‌ها مهارت خوبی دارند. البته همسران باید این مهارت‌ها را بیاموزند و در بهبود مشکلات تلاش کنند.

4. همسرشان را صادقانه و صمیمانه دوست ‌دارند و روابط آنها مانند دو دوست است. درخصوص مسایل و ارزش‌های اخلاقی، مذهبی و اجتماعی با یکدیگر توافق دارند.


در مجموع، در پاسخ به این سوال که کدام‌یک از خصایص فردی، خانوادگی و محیطی افراد، تضمین‌کننده ازدواج موفق است، باید گفت ترکیبی از خصوصیت‌های رفتاری و شخصیتی می‌تواند به احتمال زیاد تضمین‌کننده ازدواج موفق باشد. از جمله این خصوصیات، به‌طور خلاصه می‌توان به شباهت‌ها (در ابعاد فرهنگی، خانوادگی، سنی، تحصیلی، جسمانی و...)، ویژگی‌های شخصیتی، سلامت روان، علاقه و مهارت در برقراری روابط عاطفی و زناشویی، جذابیت جسمانی، میل و مهارت در رابطه زناشویی، مهارت‌های حل مساله و تعارض و حمایت خانواده دو طرف اشاره کرد.

منبع:سلامت

9دلیل شکست خوردنتان درخواستگاری

دلیل اصل شکست خوردنتان در خواستگاری

جلسه خواستگاری,خواستگاری موفق

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هر جا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید این مطلب را بخوانید.

در خواستگاریهایی که به جواب «نه» می‌انجامد، گاهی اوقات پای هیچ نقطه ضعف بزرگی مثل نداشتن اخلاق پسندیده، اعتیاد، بی‌کاری و بیعاری، مخالفت و همراهی نکردن خانواده و... در میان نیست. این مسئله زمانی بغرنج می‌شود که نه فقط در یکی دو خواستگاری بلکه هر جا که خانواده پسر برای خواستگاری می‌روند با پاسخ منفی عروس و خانواده‌اش مواجه می‌شوند.

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هرجا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید و خودتان هم نمی‌دانید دقیقا عیب کار کجاست قبل از اینکه دچار افسردگی شوید و زانوی غم بغل بگیرید، این مطلب را بخوانید چون تا حدودی به شما کمک می‌کند متوجه نقطه ضعفتان بشوید، ضعفی که شاید پیش از این آن را چندان مهم به حساب نمی‌آوردی
د.

ادامه مطلب ...