زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

دقت درچراغ خطرها

دوم: دقت به علائم هشدار دهنده

(ازدواج موفق 49)

دکتر شاهین فرهنگ

قسمت دوم: علائمی که به خاطر آنها باید دقت بیشتری در انتخاب بکنیم.

اگر در پاسخ به سوالی چهره اش در هم رفت. یا رنگ او پرید یا اخم کرد. عرق کرد، دستش شروع به لرزیدن کرد، زبانش به لکنت افتاد و.... باید حساس بشویم. چون ما دست روی نقطه ای گذاشتیم که این آدم تحریک شد. که در این قسمت یکی یکی آنها را توضیح خواهیم داد.

از صحبت کردن در مورد موضوع خاصی طفره می رود

و هر کاری که می کنیم از زیر آن حرف در می رود. و به هر شکلی که آن مسئله را مطرح می کنیم او می خواهد جواب ندهد و زیر آبی می رود. در اینجا باید حساس شد که او چه چیزی را می خواهد از من پنهان کند.

مثلا می گوید: دوست ندارم در مورد این مطلب صحبت کنیم بگذریم و برویم سر یک مطلب دیگر! (یعنی چی که دوست ندارم؟ ما داریم تصمیم می گیریم که زن و شوهر بشویم. چه چیزی را دارید پنهان می کنید؟)

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی

مثلا برگه های جریمه رانندگی زیادی دارد و با خنده و ذوق و شوق آنها را به شما نشان می دهد.

کسی که تند و بی توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی، رانندگی می کند، نشان از علائم هشدار دهنده است. چنین آدمی وقتی افسر بالای سرش باشد مطیع است و وقتی نباشد کار خودش را می کند. مطمئن باشید در زندگی مشترک شما هم همین کار را خواهد کرد. ادای احترام به چهار چوب خانواده را در می آورد و بعد یک جای دیگر زیر آبی می رود. مگر اینکه با تهدید و قهر مواجه بشود.

به تنهایی تصمیم گرفتن

در این مدت یک هفته که با هم هستید می بینید که به تنهایی تصمیم می گیرد. مثلا بدون اینکه از شما بپرسد چی میل دارید خودش می رود یک غذا و یا آب میوه ای را سفارش می دهد.

یا بیش از حد به زمان مقید است و یا اصلا به زمان مقید نیست

یا نیم ساعت با تاخیر سر قرار حاضر می شود و یا طرف مقابلش یک دقیقه دیر تر بیاید غر می زند. اینها علائم هشدار دهنده است. چون در زندگی مشترک شما این مسائل بارها تکرار خواهد شد و شما را عصبانی خواهد کرد.

رفتارهای مرموز و مشکوک داشتن

مثلا یکدفعه ناپدید می شود.

در پاسخ به سوالات ما به جای اینکه نظر خودش را بدهد، نظر بزرگان را می گوید و یا شعر می خواند. این هشداری است به شما که این آدم دارد برای شما فیلم بازی می کند.

از اینکه دوستانش ما را با همدیگر ببینند ناراحت می شود

زود می خواهد در برود و یا شما را جلوی آنها قایم کند. و یا وقتی شنید که شما به دوستتان گفتید که ما قصد ازدواج داریم به شدت عصبانی شد. «کی گفت به دوستهایت بگی ما می خواهیم ازدواج کنیم؟» (این یک هشدار است که دارد یک چیزی را پنهان می کند. چرا نمی خواهد دیگران بدانند که شما قرار است با هم ازدواج کنید)

 

می گوید: «من همیشه مراقبم که هیچ وقت از نظر احساسی به کسی وابسته نشوم» این جملات و رفتارها هشدار است.

 

از نامزد قبلی خودش مدام به بدی یاد می کند و یا مدام از دوست جنس مخالف قبلی خودش ابراز تنفر می کند. چنین فردی آدمی است که نمی تواند در بعضی زمینه ها خودش را کنترل بکند. فردا ممکن است با یک دعوای کوچک بخواهد مدام از تو ابراز تنفر بکند.

 

با ذوق و شوق از اینکه در محل کار خودش از زیر کار در می رود تعریف می کند.

 

خواسته های شما را بی چون و چرا می پذیرد.

خیلی خوشحال نباشید که او اینگونه است. بلکه این یک علامت هشدار دهنده است.

 

دقیقا توضیح نمی دهد که چه کاری می کند.

هر بار که از او می پرسید چکار می کنی، کلی جواب می دهد. مثلا: «توی کار معاملاتم»

زود رنج بودن و سریع دلگیر شدن

وقتی یک حقی را با او در میان می گذارید موضع می گیرد.

مثلا به او می گوییم که انشگتر طلا برای مرد حرام است. و آن پسر هم ادعا می کند که خیلی بچه مسلمان است، اما وقتی این حرف را به او می زنید مقابل شما موضع می گیرد. شاید این آدم روحیه حق پذیری را ندارد و ادای حق پذیر بودن را در می آورد.

می گوید من بدون نظر خانواده ام هیچ کاری نمی کنم.

بخصوص در جلسه اول خواستگاری این بیشتر محسوس است که هر کاری می خواهد بکند مدام به پدر و مادر خودش نگاه می کند و بعد می گوید. این آدم همیشه آویزان به خانواده خودش است.

در پاره ای از مسائل پدر و مادرش به او اجازه نمی دهند که حرفی را بزند بلکه داخل حرف پسر می پرند

این هشدار است! از چه چیزی ترسیده اند که اجازه نداده اند خود دختر و یا پسر جواب بدهد.

 

داشتن پاره ای تکیه کلامهایی نظیر:

مادرم اینا میگند! کلا باید با بابام اینا مشورتی بکنم! (به جای اینکه به سوالی که از او پرسیدیم جواب بدهد و نظر خودش را بیان کند) این هشدار است. نکند او بیش از حد به پدر و مادر خودش وابسته است. نکند زیاد از حد برایش تعیین تکلیف می کنند؟ نکند آزادی عمل ندارد؟

 

حساس بودن در رفت و آمدهای شما

زنگ زدم نبودی. کجا بودی؟ با کی بودی؟ چکار می کردی؟ این هشدار است به اینکه این ادم ممکن است سوء ظن داشته باشد.

تاخیر داشتن در انجام کار، سهل انگاری داشتن و تنبلی

چنین آدمی شاید وظیفه شناس نیست.

نکته بینی بیش از حد داشتن

چنین کسی با کوچکترین چیزی قهر و اخم می کند. و این هشدار است به اینکه این آدم حساسی است.

و همة این هشدار ها را وقتی می توانیم متوجه بشویم که به همدیگر محرم باشیم و به هم نزدیک باشیم و رفت و آمد داشته باشیم. چون خیلی از این حالتها را باید از نزدیک در چهره و صورت طرف مقابل خودمان ببینیم.

سوال: اگر کسی آدم حساسی است نباید ازدواج کند؟

چرا. ولی قبل از ازدواج باید روی خودش کار کند. چون این ویژگی ها قابل ترمیم و اصلاح است.

با تردید نظر خود را بیان کردن

یا مثلا حاضر نیست به رشد و ارتقاء شرایط خودش فکر کند. مثلا از او می پرسیم: «شما می توانید به یک شغل بهتری هم فکر بکنید. فکر نمی کنید می توانید درآمد بیشتری داشته باشید؟» اما او قبول نمی کند و این هشدار است. شاید این آدم اعتماد به نفس ندارد.

تعهد نداشتن به چیزی که به او قرض یا امانت داده شده

نرسیدن به بلوغ عقلی و اجتماعی

مادرش مرتب میوه و شربت می آورد اما آن همینطور لم داده روی زمین. این یک هشدار است. نکند به بلوغ عقلی نرسیده.

دارید با هم قدم می زنید و می بیند که یک نابینای محترم می خواهد از خیابان عبور کند اما فقط نگاه می کند و هیچ کمکی نمی کند.

می بینید که در کف خیابان و پیاده رو زباله می ریزد.

نمیدونم چه کنم؟؟

سلام
امیدوارم ایام به کامتون باشد و بهترین ها رو در این روز و روزهای آتی تجربه نمایید.
بعد از 28سال زندگی، عاشق دختری شدم که بعدها که همه چی شکل گرفته بود از احساس و... فهمیدم تجربه سومش بودم؛ متاهل بوده و تصمیم به جدایی داره

دوسش دارم اونم همینطور؛

من بخاطرش جلوی خانواده ام ایستادم اما اون میگه من به تو بگم آره مادرم می میره ؛

الان بهم میگه برو پی زندکیت اگه خدا بخواهد ما رو به هم می رسونه ؛ بارها تصمیم به خودکشی گرفتم اما باز نتونستم .

مشاوره پاسخ میدهد:{http://gaahnevis.blogfa.com/

به ادامه مطلب مراجعه کنید:


 

پاسخ :


این رابطه از اول به درستی شکل نگرفته؛ یعنی این دوستی و آشنایی جزء مواردی است که ما شدیدا به خاطر عواقب نادرستش همه رو منع می کنیم؛ این مشکلی هم که شما در اون گرفتار شدید به خاطر شروع اشتباه شماست؛

به نظرم خیلی عجولانه است که شما بگید : عاشقش شدید چون اون طور که معلومه شما از ایشون شناخت درستی نداشتید پس چطور ممکنه انسان واقعا عاشق کسی بشه که نمیشناسه؟!

از اشتباه شما در شروع این ارتباط هم که بگذریم؛ شرایط ایشون و تجربه ای که داشتن نشون میده که به صلاح جوان پاکی مثل شما نیست.

من شما رو به واقع بینی ، برخورد منطقی و بهره بردن از تجربه و دلسوزی بزرگترها و مشاورین دعوت می کنم اگر واقعا قصد شما تشکیل زندگی و خانواده باشه و درست و منطقی با این مسأله برخورد کنید قطعا متوجه میشید که اولا نباید زود اسم این احساس و علاقه رو " عشق " بگذارید و خودتون رو دست و پا بسته کنید و چشمتون رو به روی حقایق ببندید ثانیا از خدا شاکر باشید که چشم شما رو به روی حقیقت باز کرده و شما رو از گرفتار شدن در مساله ای که معلوم نیست بعدها به کجا منجر بشه، نجات داده ثالثا برای زندگی امروز و آینده تون بیشتر از هر کس خودتون باید دلسوز باشید و خدا نکرده با برخورد احساسی و زودگذر احساسات و پاکی و جوانی و ... خودتون رو به باد ندید.