زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

بانوانی که قصداشتغال دارند:

اگر بچه دار هستید، او را یا به کودکستان بسپارید یا نزد شخص امین و دل سوز و مهربان بگذارید و به محل کار بروید. مبادا او را تنها در اتاق بگذارید و بروید که کار بسیار ناروا و خطرناکی است. علاوه بر خطرات احتمالی، موجب ترس و عقده و بیماری های روانی خواهد شد.
5. اگر احساس ضرورت می کنید که به شغل دیگری غیر از مشاغل مذکور مشغول باشید، حتما با همسرتان تفاهم نمایید و با اجازه و صلاح دید او کار بگیرید، و اگر موافقت نکرد از آن شغل منصرف شوید، و در صورت موافقت، سعی کنید شغلی را انتخاب کنید که کم تر با مردان بیگانه در تماس و ارتباط باشید که این کار هم به صلاح خودتان است و هم به صلاح جامعه و به هر حال حجاب اسلامی، ساده و بی آرایش بیرون رفتن را حتماً رعایت کنید.[1]
پی نوشت :
1.ابراهیم امینی، همسرداری، ص 192 - 195

معرفی دقیق دختروپسردرجلسه دوم خواستگاری

معرفی دقیق دختر و پسر به همدیگر در جلسه دوم خواستگاری

(ازدواج موفق 43)

دکتر شاهین فرهنگ

تا الان دغدغه ما شناختن طرف مقابل خودمان بود. سوال می کردیم که با او آشنا بشوم. و در این قسمت دوم ما می خواهیم خودمان را به طرف مقابلمان بشناسانیم. در این بخش هر کسی باید به وضوح و دقیق و جزئیات بگیوید که من چه کسی هستم. من وقتی به وضوح خودم را معرفی می کنم و ویژگیهای مثبت و منفی خودم را می گویم، در واقع دارم یک امکانی را به نفر دوم می دهم. که برود برسی کند و ببیند آیا می تواند با چنین آدمی زندگی مشترک داشته باشد. چنین روحیه ای را می پسندد یا نه؟

در این قسمت از جلسه هر کس روحیات، رفتار، منش، سلیقه و عادت های خودش را به طرف مقابل می گوید. این کار را دوست دارم، از فلان کار بیزارم اهل مسافرت و مهمانی هستم یا نیستم. پر خوابم یا کم خوابم، از این چیزها خوشم می آید و از این چیزها بدم می آید. اعتقادات من اینهاست. نوع نگاه من به زندگی اینگونه است. محاسن و معایب خودم را می گویم. اینکه چه چیزهایی برایم مهم است و چه چیزهایی برایم کم اهمیت است.

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

 

سوال: آیا چادر می تواند نشان دهندة مؤمن بودن و پاک بودن یک دختر باشد؟

جواب: نخیر. می تواند یک نفر چادری باشد و پاک نباشد که فرمول نشان می دهد که خیلی از چادری ها پاک هستند. بر عکس آن هم هست می تواند باشد، خیلی ها چادری نیستند و پاک هستند. مثلا بعضی از خانواده ها اصرار دارند که باید دختر چادری برایت بگیرم.چون فکر می کنند چادری ها حتما آدم خوبها هستند. و پسر هم در حال و هوای دیگری است و اصرار دارد که من زن مانتویی می خواهم خانواده ها پافشاری نکنند. بگویید من می خواهم برای شما یک دختر پاک و مومن و سالم بگیرم.

 

بیان شرایط و خواسته های دختر و پسر به همدیگر در جلسه دوم خواستگاری

هر کدام از ما خواسته هایی داریم. مثلا دختر می گوید که من حتما می خواهم ادامه تحصیل بدهم و یکی از شروط من این است که بگذارید بعد از ازدواج درسم را بخوانم. و بعد می خواهم حتما شاغل باشم. پسر می گوید من یکی از شرط هایم این است که من زن خانه دار می خواهم و می خواهم حتما خانمم توی خانه باشد و به خانه برسد. من وقتی می آیم خانه غذا گرم باشد و.... وقتی ما شرایط مان را برای همدیگر بیان می کنیم می بینیم که شرایط من با شرایط او سازگار نیست.

 

سوال: ممکن است من شرطم را بگویم اما ببینم اینقدر طرف مقابلم خوب است که بخواهم از شرطم کوتاه بیایم. من می گویم که می خواهم ادامه تحصیل بدهم و او می گوید که همسر خانه دار می خواهم، بعد من می بینم که همه چیز این آدم ایده آل است من از ادامة تحصیل خودم می گذرم.

جواب: دوستان ما در بحث هایمان در مورد موفقیت یک نکته ای را گفتیم و آن اینکه هدفهایتان را در زندگی تعیین کنید و جدول بکشید و بگویید 5 هدف مهم زندگی من کدام است. و کدام هدف من از اهداف دیگر من مهمتر است و ترتیب اهداف را رعایت کنید. یعنی هدف یک من از هدف دو من مهمتر است و دو از سه و الی آخر. و فقط هم مهم بودن نیست. یعنی اگر من یک روزی لازم بشود یک هدفی را فدا کنم برای رسیدن به هدفی دیگر، حاضرم هدف دو را فدا کنم تا به هدف یک برسم. یا حاضرم هدف سه را فدا بکنم تا به دو برسم. اما برعکس عمل نمی کنم. اگر دختری در جدول اهداف خودش نوشته باشد که یک: ازدواج و دو: ادامة تحصیل. درست است که ادامة تحصیل برای شما خیلی مهم است ولی چون در اولویت دوم قرار دارد وقتی مانع ازدواج شما با فردی بشود که ایده آل است ولی مخالف ادامة تحصیل شما است، شما ادامة تحصیل را فدا می کنید تا به هدف اول یعنی ازدواج برسید. ولی اگر اولویت برعکس بود بهترین پسر عالم هم که بیاید خواستگاری می گوید نه، چون شرط من این است که می خواهم درس بخوانم و اگر شما مخالف هستید من با شما ازدواج نمی کنم.

بعضی ها می گویند من اول شرط او را قبول می کنم و بعدا می زنم زیرش. ما با هم ازدواج می کنیم و بعد یک جوری او را راضی می کنم. این یعنی چیدن سنگ بنای سقوط برای این زندگی، یعنی شمارش معکوس. که من الان یک وعدة دروغ می دهم  و بعدا.... چنین کاری غلط است.

شروط را باید حتما قبل از ازدواج مطرح بکنید و نه بعد از ازدواج.

 

معرفی دقیق اعضای درجه یک خانواده ها به همدیگر

رفتارها و عادات و خلق و خو و شرایط خانواده خودتان را به طرف مقابل می گویید. مثلا ما در خانواده مان مورد طلاق داریم. مادربزرگ مان با ما زندگی می کند و اتفاقا عادت مادر بزرگ این است که در کار همه دخالت می کند.

اگر بعد از جلسه دوم دختر و پسر و خانواده ها به این نتیجه رسیدند که ما کماکان می خواهیم ادامه بدهیم و هر دو طرف راضی و موافقیم، این مسیر ادامه پیدا می کند.

 

سوال: ممکن است که سوال و جوابهای ما و معرفی خودمان و بیان شرایطمان در جلسه دوم به اتمام نرسد و اینقدر بزرگتر ها گیر بدهند که زود باشید برویم دیر شد و نگذاشتند ما درست صحبتهایمان را بکنیم، آن وقت چکار کنیم؟

جواب: در این صورت ادامة این صحبتها را دختر و پسر می توانند با تلفن با هم داشته باشند. از داخل منزلتان بقیه سوالاتتان و بقیه معرفی خودتان و بقیه شروط خودتان و... را با هم در میان می گذارید. در گفتگوی تلفنی دیگر محدودیت زمانی وجود ندارد و می توانید با قلم و کاغذ نکات لازم را هم یادداشت کنید. و از طرفی بخاطر رفت و آمد نداشتن زیاد با خانواده دختر خواستگاری لو نمی رود.

 

اگر در جلسه دوم خواستگاری به نتیجه رسیدیم که می خواهیم کار ادامه پیدا بکند، مادر و یا خواهر دختر می روند خانه داماد تا آن چه را که خانواده داماد در خانه دختر (عروس) در روز خواستگاری دیده اند خانواده دختر هم ببینند. چون آنها هم حق دارند که از منزل آنها و چیدمان و نوع زندگی آنها مطلع بشوند.

 

نکته: در این مرحله هم خود دختر نباید خانه پسر برود!

علت آن هم این است که هنوز معلوم نیست که شما قرار است با هم زن و شوهر بشوید. فقط احتمال بیشتر شده. ما باید برای ازدواج دخترها خیلی احتیاط کنیم. دختر را باید خیلی عقب نگه داریم. چون دختر ظریف و لطیف و شکننده است. ما باید کاری بکنیم که اگر در هر مرحله ختم به ازدواج نشد دختر کمترین صدمه و آسیب را به لحاظ روحی و روانی و عاطفی ببیند.


برای ازدواج باچه کسی بایدمشورت کرد؟؟

برای ازدواج با چه کسی باید مشورت کرد؟

(ازدواج موفق 37)

دکتر شاهین فرهنگ

بعد از جلسه اول خواستگاری تک تک اعضای خانواده دختر و پسر دور هم می نشینند و آنچه را که دیده و یا شنیده اند را به تبادل نظر و اشتراک می گذارند. همه بیاید نظرشان را بدهند. آیا پسندیدیم؟ آیا نپسندیدیم؟ و به چه دلیل! لطفا دختر یا  پسر سعی کنند آخرین نفری باشند که نظر خودشان را اعلام می کنند چون نظر آنها مبتنی بر احساس است. چون یک واقعه بزرگی دارد در زندگی او اتفاق می افتد. ولی پدر و مادر و خواهر و برادر ممکن است منطقی تر نظرخودشان را بدهند.

پدر و مادر عزیز، نگویید ما نظر نمی دهیم. من این مورد را خیلی دیده ام که می گویند علف باید به دهان بزی شیرین بیاید. به بچه هایشان می گویند پسرم یا دخترم خودت ببین آیا خودش و خانواده اش را پسندیدی، حرفهایشان را پسندیدی؟

نه! اینگونه رفتار کردن درست نیست. گاهی می شود که پدر و مادر به خاطر سن و تجربه شان چیزی را می بینند و می شنوند و درک می کنند که کوچک تر ها متوجه آن نیستند. پس لطفا هیچ کسی در نظر دادن خودش را کنار نکشد!

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

مشورت با یک مشاور

بعد از اینکه صحبتهایمان را کردیم و آمدیم خانه (دختر با خانواده اش توی خانه خودشان و پسر با خانواده اش در خانه خودشان) نشستند حرفهایشان را زدند، توصیه می کنم قبل از اینکه هر نظری به خانواده مقابل بدهیم (که آیا مورد قبول هست یا خیر) با یک مشاور (که الزاما منظور من یک روانشناس نیست، بلکه منظور ما کسی است که قدرت تشخیص خوب و بد را از هم دارد، کسی که تجربه این کار را دارد) مشورت بکنید. بگویید ما رفتیم جایی خواستگاری یا آمدند خواستگاری ما، چیزهایی که شنیدیم و دیدیم اینها بوده است، نظر شما چیست؟ بگذاریم یک انسان خارج از گود هم نظر خودش را بدهد.

 

پیامبر اکرم (ص): کسی که مشورت می کند پشیمان نخواهد شد.

البته با هر کسی هم نباید مشورت کرد و به هر مدلی هم مشورت نمی کنیم.

 

امام صادق (ع): در مشورت چهار شرط را رعایت کنید تا ضرر آن از سودش بیشتر نشود.

1. با کسی مشورت کنید که عاقل باشد و صلاحیت مشورت را داشته باشد

(نه با هر کسی، کسی که اینقدر پختگی داشته باشد که بتواند اطلاعات مختلف را بشنود و به شما کمک فکری بکند و خارج از گود زندگی شما باشد)

 

2) دیندار و آزاده باشد تا خیر و صلاح شما را دنبال کند.

(من مشاورهایی را می شناسم که جز پول هیچ چیز دیگری را نمی شناسم و اصلا برایش مهم نیست که آنچه تو می گویی به سود تو یا زیان تو هست یا نیست. فقط می گوید من برای یک ربع مشاوره مثلا بیست هزار تومان می گیرد. خب چنین آدمی نه دیندار است و نه آزاده و نه خیر و صلاح شما برای او مهم است. بلکه فقط پول داخل جیبش برای او مهم است. او چیزی به نفع تو نخواهد گفت بلکه به نفع جیب خودش می گوید.

 

3) برای شما مانند دوست و برادر باشد تا رازدار بوده و اسرار شما را فاش نکند. (من وقتی دارم با کسی مشورت می کنم دارم اسرار مردم را به او می گویم، پس نباید کسی باشد که به راحتی اسرار مردم را در دست دیگران بگذارد)

 

4) تمام اطلاعاتتان را در اختیارش بگذارید تا دانسته های او به مقدار اطلاعات شما باشد و بهتر مشاوره بدهد و آنچه را به مصلحت شماست بیان کند.

 

امام علی (ع): هر گاه در کاری نیازمند مشورت بودی ابتدا آن را با جوانان در میان بگذار چرا که ذهن و فکر آنان تیزتر است و سرعت انتقالشان بیشتر، و سپس آن را با سالمندان با تجربه هم در میان بگذار تا نیک و بد و قوت و ضعف آن را پیگیری کنند و بهترین را انتخاب کنند چرا که تجربه آنان بیشتر است.

هیچ الزامی هم نیست که این مشاورها حتما از قوم و خویشان ما باشند. بلکه می شود آنها را از بیرون از دایره خانوادگی انتخاب کرد. و با آنها مشورت کنید و نظر آنها را بپرسید.

 

و اما یک توصیه به مشاورین:

و اما یک جمله ای هم به آنهایی بگویم که مورد مشاوره در امر ازدواج قرار می گیرند بگویم:

امام علی (ع): من از هر کس که در مشورت به مسلمانی خیانت کند بیزارم.

اگر کسی با شما مشورت کرد نظرتان را دقیق بگویید، معایب را غایم نکنید و پنهان کاری نکنید. مسیر را منحرف نکنید.

 

چطوری جواب منفی را بعد از جلسه اول خواستگاری بدهیم؟

بعد از جلسه اول خواستگاری (چه خانواده دختر و چه پسر) بعد از اینکه با همدیگر حرفهایمان را زدیم و با چند نفری هم صحبتهایی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نمی خواهیم، گوشی تلفن را بردارید و زنگ بزنید و بگویید. اینقدر هم نگویید که رسم ما این است که اول باید خانواده آنها زنگ بزنند. حالا آمدیم و خانواده آنها سه ماه زنگ نزدند! می خواهید چکار کنید؟ می خواهید دیگر خواستگاری نروید؟ می خواهید دیگر نگذارید بیایند خواستگاری؟ اینها بالاخره قرار است کی زنگ بزنند؟  اینها همان آداب و رسومی است که تیشه به بنیاد خانواده   می زند.

دوست من! چه خانواده دختر و چه خانواده پسر اگر بعد از صحبت و مشورت به این نتیجه رسیدید که به درد هم نمی خورید رسم و رسومات را دور بریزید، اولین خانواده ای که به نظرش آمد جواب نه را بدهد تلفن را بر دارد و بگوید «ببخشید، عذر می خواهیم ما به این نتیجه رسیدیم که به هم نمی خوریم، انشاء الله دخترتان (یا پسرتان) ازدواج عالی داشته باشند، خانواده خوب و محترمی بودید و خوشحالیم که با شما آشنا شدیم ولی به این نتیجه رسیدیم که این دو تا به درد هم نمی خورند. ببخشید. خداحافظ»


این بارباهمسرم...

http://tamadonema.ir/wp-content/uploads/2013/06/nEK051.png
با دوستان رفته بودیم کربلا زیارت. یکی از بچه ها هنگام زیارت حضرت حبیب بن مظاهر، گفت : اگر زن میخواهی، زیارت حبیب و دو رکعت نماز و یک سوره «یس» به نیت هدیه به ایشان بخوان،بعد هم حاجت بخواه و شرط کن که دیگر به زیارت نمی آیم،مگر با همسرم!

هرچه گفته بود انجام دادم و برگشتم ایران

شب قدر سال بعد کربلا بودم اما اینار با همسرم ...


حواست به جلسه خواستگاری باشه!!

ج) انعطاف پذیری

این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.

تحقیق

به این سئوال توجه کنید

اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟

نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.(این نشانه عدم انعطاف هست)

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید(این هم نشانه عدم انعطاف هست)

در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:

باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:

به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.

(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)

نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.

 

د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و....

 

هـ) مسائل اقتصادی خانواده

این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

 

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟

سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.

یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟

یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟

صفاتی مثل خسیس بودن (حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود


http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/09/test-salamat-yasgroup.ir_.jpg

ز) صفات شخصی و روانی


افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و.... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.

همچنین صفاتی مثل خسیس بودن(حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

 

ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی

این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم. این سئوال را دقت کنید:

آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟

آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟

آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟

چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

دوست

 

ط) دوستان

اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.

سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ (تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)

با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟(پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)

با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ (مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

 

ی) خانواده فرد

سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.

 

ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و.... در فرد و خانواده اشان

این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.

(البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)

 

ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده

شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا.... سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.

 

م) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد.

در پایان به یاد داشته باشید از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

 

 

بخش کلوب ازدواج تبیان

حواست باشه به جلسات خواستگاری!!

مهمترین سوالات جلسه خواستگاری


درخواستگاری سئوالاتی باید مطرح شود که به شناخت عقلانی و واقعی دختر و پسر از یکدیگرمنجر شود و از طرح سئوالاتی که فقط بعد احساسی افراد را مشخص میکند باید اجتناب نمود در ادامه بعضی از مهمترین محورها عنوان می گردد.

جلسه خواستگاری

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

ب) سئو الاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

ج) انعطاف پذیری فرد

د)تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

ه)مسائل اقتصادی خانواده

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

ز)صفات شخصی و روانی

ح)مسائل اعتقادی و اخلاقی

ق) دوستان ص)خانواده

ط)برنامه ی تفریحات - سرگرمی وبرنامه برای ارتباطات درون خانواده

 

چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید.

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی (نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

 

تحقیق

2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

-نظر شما در مورد حجاب چیست؟

- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد.

 

3 - به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثال های عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟

آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا...، اشکالی داره؟

آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

 

4- حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

 

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند

شغل

الف) سوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و.....

یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه؟

مثلا:

شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟

رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ (معمولا افرادی که با خانواده و همکار و...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)

 

ب) سوالاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

مثلا: با سئوالاتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ (این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)

- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.

- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،

 

برای چی ازدواج کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

ازدواج به خاطرعشق ومحبت:

ازمحبت نازنوری میشود                                  وزمحبت دیوحوری میشود

قرآن بعدازآرامش بحث محبت ومودت رادومین دلیل ازدواج میداند:

جعل بینکم مودت ورحمت{روم آیه 21}

آیامیدانیدفرق محبت ومودت چیست؟؟؟

1.مودت دوست داشتن دایمی است ولی محبت محدوده زمانی دارد.

2.مودت خیانت نداردولی محبت خیانت دارد.

3.مودت تنوع گرایی نداردامامحبت تنها تنوع گرایی دارد.

4.مودت زمان ومکان وفاصله نمیشناسدولی محبت بافاصله هاازبین میرود.

5.مودت محبتی است که درآن دوطرف باهم تعالی پیدامیکنند.

6.درمودت دلبستگی وجودداردکه سرچشمه آن عشق است ولی درمحبت های معمولی وابستگی وجوددارد.

7.مودت دوطرفه است ولی محبت میتواندیک طرفه باشد

.

اگرمجنون دل شوریده ای داشت             دل لیلی ازاوشوریده تربی


9دلیل شکست خوردنتان درخواستگاری

دلیل اصل شکست خوردنتان در خواستگاری

جلسه خواستگاری,خواستگاری موفق

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هر جا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید این مطلب را بخوانید.

در خواستگاریهایی که به جواب «نه» می‌انجامد، گاهی اوقات پای هیچ نقطه ضعف بزرگی مثل نداشتن اخلاق پسندیده، اعتیاد، بی‌کاری و بیعاری، مخالفت و همراهی نکردن خانواده و... در میان نیست. این مسئله زمانی بغرنج می‌شود که نه فقط در یکی دو خواستگاری بلکه هر جا که خانواده پسر برای خواستگاری می‌روند با پاسخ منفی عروس و خانواده‌اش مواجه می‌شوند.

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هرجا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید و خودتان هم نمی‌دانید دقیقا عیب کار کجاست قبل از اینکه دچار افسردگی شوید و زانوی غم بغل بگیرید، این مطلب را بخوانید چون تا حدودی به شما کمک می‌کند متوجه نقطه ضعفتان بشوید، ضعفی که شاید پیش از این آن را چندان مهم به حساب نمی‌آوردی
د.

ادامه مطلب ...

داستان زندگی....

داستان های زناشویی

اما

بانگاهی متفاوت

سردار شهید عباس کریمی

تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم،

 گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: نه شما بد عادت شده‏اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته‏ام. به زانو ایستادم».

می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می‏ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم.

انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.

{منبع:جوان ومشکلات جنسی}

میخوای بدونی ازکجاشروع کنی؟؟؟؟بسم الله..

ابو بصیر می گوید:امام صادق (ع) فرمود: هر گاه یکی از شما [بخواهد] ازدواج کند، چه می کند؟ عرض کردم: نمی دانم قربانت گردم، فرمود: هرگاه [کسی] قصد ازدواج داشت پس:
1- دو رکعت نماز به جا آورد.
2- و خداوند عزّوجلّ را سپاس گوید.
3- بگوید:اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ التَّزْوِیجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَیِّضْ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی

پروردگارا من می خواهم زنی را به همسری گیرم، پس از میان زنان، پاکدامن ترین آنان و نگهدارنده ترین شان نسبت به جان و مالم و آن که روزیش فراوان تر و برکتش افزون تر باشد برایم مقدّر بفرما و از او فرزندی پاک و برومند نصیبم کن که در زندگی و مرگ من جانشینی صالح برایم باشد.f