زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

روشهای شناخت

انجام روشهای غیر منتظره شناخت در زمان محرمیت موقت دختر و پسر پیش از عقد

(ازدواج موفق 48)

دکتر شاهین فرهنگ

گفتیم که بعد از جلسه سوم خواستگاری که دختر و پسر در یک زمان خیلی کوتاه با هم محرم می شوند. باید در این زمان محرمیت باید شناخت خودشان را به آخرین مرحله برسانند. یادتان می آید که گفتم تحقیقات تا خود عقد ادامه پیدا می کند؟ الان باید برویم سراغ آخرین روشها برای اطمینان نهایی، که برای رسیدن به این شناخت نهایی دو تا کار باید انجام بدهید.

اول: انجام روشهای غیر منتظره

دوم: دقت به علائم هشدار دهنده.

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

اول: انجام روشهای غیر منتظره

ما باید کاری کنیم که شخصیت و هویت واقعی انسانها را ببینیم. چون آن چیزی که ما الان داریم از همدیگر می بینیم، شخصیت آنکارد شده ماست. شاید شخصیت واقعی ما اینقدر واقعی نباشد که الان داریم نشان می دهیم. ما باید یک شرایطی را فراهم کنیم که از قبل آن دختر و یا پسر اصلا آمادگی آن شرایط را نداشته باشد. و از قبل برایش توضیح و عکس العملی را طراحی نکرده باشد و بعد ببینیم واکنش او در آن لحظه چیست؟

ما در روانشناسی می گوییم که این واکنش، واکنش واقعی این فرد است.

 

اگر من الان این بطری که در دست دارم را به سمت یکی از شماها پرتاب کنم (در حالی که به هیچ وجه چنین انتظاری نداشته باشد) واکنشی که نشان خواهد داد واکنش طبیعی خودش آن است. ممکن است بگوید بیشعور! و بعد به خودش بیاید و معذرت خواهی کند، اما بدانید که شخصیت واقعی او همان کسی است که فحش می دهد. ما می گوییم وقتی کسی منتظر یک واقعه نیست و در معرض عملی قرار می گیرد که اصلا آن را پیش بینی نکرده و واکنشی برای آن طراحی نکرده، اولین واکنش، شخصیت واقعی او خواهد بود.

حالا دختر و پسر این تست را باید از هم بکنند. ولی لازمة این تست این است که به هم محرم باشند که بتوانند با هم راحت و خودمانی باشند. نه اینکه بروید با بطری تو سر طرفتان بزنید. باید شرایط معقول و منطقی باشد.

 

امام علی (ع): در دگرگونی حالتها حقیقت افراد شناخته می شود.

 

چقدر قشنگ روایت با موضوعی که روانشناسی می گوید چفت و جور هستند.

نمونه اول: دختر خانم مثلا دارد با آقا پسر توی خیابان راه می رود. یک دفعه بگوید: «إ دختره رو ببین چه خووووشکل!!!» امکان ندارد که یک پسر، منتظر باشد که شما از که نامزد او هستید از خوشکلی یک دختر دیگر صحبت کنید. و برای چنین انفاقی هیچ برنامه ای پیش بینی نشده که پسر بخواهد منطقی رفلکس نشان بدهد. اگر پسره بگوید: «کو کجاست؟» کمی خرده شیشه دارد. اما اگر گفت: «ول کن حرفت رو بزن چی داشتی میگفتی؟»

این واکنشی که بلافاصله انجام دمی دهد ود طبیعی او است. و دیگر فیلم بازی نمی کند. این نمونه هایی هم که می گویم فقط مثال است و خودتان باید بروید نمونه های دیگر را طراحی کنید. مثلا برای یک پسر خیلی مذهبی که اهل نماز شب است را اینطوری نمی شود امتحان کرد. من فقط نمونه می دهم و خودتان به فراخور شرایط او را در شرایط غیر منتظره قرار می دهید.

نمونه دوم: پسر می آید خانه دختر (یادتان باشد که این یک هفته دختر و پسر به همدیگر محرمند) و قرار است نهار آنجا باشد. مثلا به دختر بگوید می شود آلبوم عکسهایت را بیاوری من ببینم. چون دختر منتظر چنین درخواستی از طرف پسر نبوده. در اینجا پسر باید خوب به صورت دختر نگاه کند و ببیند آیا رنگ دختر می پرد یا نه؟ اگر رنگ و رویش پرید ممکن است که عکسی داشته باشد که اگر ببینید آبرویش برود (مثلا یک عکس که با پسر دایی اش توی یک عروسی مختلط دارند با هم می رقصند)

 

نمونه سوم: یک دفعه می روم در خانه شان و سر زده زنگ می زنم. محرم هم هستند اشکالی هم ندارد. مسلم وقتی یک نفر سر زده جایی برود ممکن است که آن خانه ریخت و پاش باشد و این چیز طبیعی است و هیچ اشکالی هم ندارد. وقتی در را به روی شما باز می کند ببینید چه واکنشی از خودش بروز می دهد. ممکن است بگوید: چه خوب شد که آمدی» ممکن هم هست با عصبانیت جبهه بگیرد.

 

نمونه چهارم: با هم رفته اند کافی شاپ و سفارش یک چیزی را دادید. وقتی برایتان آوردند بگویید ببخشید پشیمان شدم می شود بگویی برایم عوض کنند؟ یک موقع ممکن است واکنش پسر این باشد: «مگر مسخره تو ام» و یک موقع هم هست که می گوید: «باشد عزیزم!»

 

دانشمندان آمریکایی 50 سال روی 300 زوج تحقیق کردند و به این نتیجه رسیدند که هر چه ناپایداری هیجانی این زوج ها بیشتر باشد به همین تناسب ناپایداری زندگی آنها و عدم تفاهم آنها هم بیشتر خواهد بود.

 

ناپایداری هیجانی یعنی اینکه انسان نتواند هیجانات خودش را کنترل بکند. زود عصبانی شدن و پرخاش کردن و حمله کردن و زود از کوره در رفتن و زود غمگین و دلگیر شدن و زود از حالت اعتدال خالی شدن.

ما در این تست ها می خواهیم امتحان کنیم که آیا طرف مقابل ما زود از کوره به در می رود یا نه.

اگر در امتحانی که از او می گیریم و اگر با محرکهایی که ایجاد می کنیم و با رفتارهای غیرمنتظره از کوره در رفت و واکنش تند و عصبی نشان داد. یادتان می آید در مورد عنصر توافق و عدم توافق صحبت کردیم؟ گفتیم کسی که توافق دارد تلاش می کند برای سازگاری با شرایط و اوضاع. اگر او خودش را با شرایطی که من یکدفعه برایش ایجاد کردم وفق داد می شود به او امیدوار شد.

ادامه این مطلب را در قسمت بعد مطالعه کنید....

دوم: دقت به علائم هشدار دهنده

که بسیار مهم است و خیلی هم شاخ و برگ دارد.

علائم هشدار دهنده رفتارها و گفتارهایی هستند که ناشی از یک عیب باالقوه هستند. که به ما هشدار می دهند این آدم یک معایبی دارد که این معایب دارد از او سر می زند. می خواهیم روی دو نوع علائم هشدار دهنده صحبت بکنیم.

قسمت اول: علائمی که نشان از دروغ گویی و عدم صداقت یک انسان دارند

قسمت دوم: علائمی که به خاطر آنها باید دقت بیشتری در انتخاب بکنیم.

 قسمت اول: علائمی که نشان از دروغ گویی و عدم صداقت یک انسان دارند

این نشانه ها در زبان بدن و در گفتار او مشاهده می شوند. اول یک توضیحی دربارة زبان بدن بدهم برای کسانی که کلاسهای خانواده را نبوده اند. دوستان چهرة ما، ابروها، چشم، گونه ها، و لبهای من در موقعیتهای مختلف فرمهای خاصی به خودشان می گیرند. من وقتی تعجب می کنم چشمهایم گرد می شود. وقتی حسودی می کنم مردمک چشمهایم از هم فاصله می گیرند. و علاوه بر فرمهای صورت که متخصصین علم ارتباط می گویند فقط 7000 حالت فقط در صورت پدید می آید که هر کدام از آنها نشانگر یک حالت است. بقیة اعضای بدن هم همینطور است. حالت دست و کمر من چگونه است؟ کجم یا راست؟ الان که من دارم صحبت می کنم دوستهایی که دستشان با چهره شان درگیر است (به هر فرم و شکلی) یعنی خیلی عمیق و جدی دارید به من گوش می کنید. خیلی غرق صحبت هستید. به این می گویند زبان بدن. زبان بدن با ما حرف می زند. گاهی وقتی می خواهیم با هم دست بدهیم خیلی محکم دستهای هم را فشار می دهیم و این یعنی ما می خواهیم با هم صمیمی باشیم. گاهی من با فاصله دست می دهم این یعنی بین من و تو یک حد و مرزی هست زود پسرخاله نشو. گاهی به نوک انگشتانمان دست می دهیم یعنی دست دادی حوصله ات را ندارم چشم دیدنت را هم ندارم برو. گاهی من نصف دستم را در دست طرف مقابلم می گذارم یعنی مسئولیتی نمی پذیرم. گاهی من دست که می دهم دست خودم را زیر نگه می دارم و دست او را رو و این یعنی اینکه شما بزرگ ما و آقا و سرور ما هستید. ارادت داریم اساسی. گاهی وقتها دست من بالا است و دست طرف مقابلم پایین. یعنی اینکه ببین بچه ای برو بابا فسقلی فکر کرده کیه! ما در روانشناسی فقط 300 تحلیل روی دست دادن داریم. و به این زبان بدن گفته می شود.

ما می خواهیم علائم دروغ را در دو زمینه برسی کنیم.

نشانه های دروغگویی در زبان بدن

فرم بدن او باید چگونه باشد که ما بفهمیم دارد به ما دروغ می گوید.

چشم ها:

اگر مرتب نگاهش را از شما می دزد و نمی خواهد در چشمان شما نگاه کند دارد به شما دروغ می گوید. (یک وقت نگویید با حیا است).

اگر مدام به سمت در نگاه می کند یعنی تا کی باید دروغ بگم کاش می شد زودتر فرار کنم.

دستها:

اگر کف دستهایش را روی هم گذاشته دارد دروغ می گوید. و یک چیزی را دارد از شما پنهان می کند. و یک نوع حالت تدافعی به خودش گرفته. اگر هنگام حرف زدن یکی یا هر دو تا دستهایش مشت باشد و حرف بزند. دارد دروغ می گوید. و حالت تدافعی هم دارد. اگر دستهایش روی سینه بسته است و دارد حرف می زند دارد دروغ می گوید. و یک نکته ای را از شما پنهان می کند.

نکته:

گاهی وقتها من بر حسب یک عادت کاری را انجام می دهم. مثلا در حین صحبت چند ثانیه دست به سینه می شوم. اینجور نباشد که مدام به دست طرف نگاه کنید که تا دستش را بست بگویید دارد دروغ می گوید.

پاها:

اگر مدام پاهایش روی هم است دارد حتی جابجا هم که می شود دوباره پاهایش را روی هم می گذارد به شما دروغ می گوید. اگر مدام پاهایش به هم چسبیده است دارد به شما دروغ می گوید و نگران لو رفتن یک مطلب است. باز هم تکرار می کنم در صورتی می شود گفت که دارد دروغ می گوید که مدام آن حالت را داشته باشد.

اگر فرمی شبیه به جنین دارد: پاها چسبیده، دستها بسته و بدن خم، هم دارد به شما دروغ می گوید و هم کاملا مراقب است که یک چیزی لو نرود و در لو نرفتن آن خیلی دقت می کند.

اگر مدام به گوش و بینی خودش ور می رود و بازی می کند دارد دروغ می گوید.

اگر مدام لبه و پشت گوشش را می خاراند دارد دروغ می گوید.

سر:

اگر در حین صحبت کردن مدام پشت سر خودش را می خواراند دارد دروغ می گوید.

نشانه های دروغگویی در گفتار و گویش

ناهماهنگی بین حرف و حرکات بدن

ممکن است من بخواهم یک چیزی را بگویم که بخواهم علامت تایید نشان بدهم، مثلا سر خودم را به نشان درست بودن مطلبی به سمت پایین تکان می دهم. در اینجا حرکت سر من و گفتن عبارت «درست است» هم زمان است.

ولی گاهی وقتها یک عبارتی را می گویم و بعد بدنم حرکت می کند. این نشان از دروغگویی است.

نمونه: اول می گوید: «بله من کاملا حرف شما را قبول دارم.» و بعد از تمام شدن حرفش تازه سر خودش را به نشان تایید تکان می دهد.

نمونه: «نه من اصلا با این موضوع موافق نیستم» و بعد از تمام شدن حرفش حرکت مورد نظر را انجام بدهد.

مانع فیزیکی

اگر بین خودش و ما مانعی فیزیکی بگذارد هرچند کوچک باشد، مثلا یک لیوان، یا کیف و... (اینها همه مربوط به آن زمان یک هفته ای است که موقتا بین دختر و پسر صیغه محرمیت خوانده شده) این حرکت نشان دروغگویی است. این یک بعد روانی دارد یعنی آرزو داشت یک دیوار بین خودش و شما باشد ولی حالا که نیست می گوید خب اقلا همین یک لیوان و یا سینی چای هم مانع خوبی است. (البته در تشخیص اینها باید دقت کنید. نه اینکه بنده خدا یک لیوان آب بخورد و حواسش نباشد و لیوان را بین خودش و شما بگذارد و بگوید دارد دروغ می گوید.

در پرسش به پاسخ ها جملات ما را منفی می کند و به خودمان بر می گرداند.

نمونه: «تاحالا به کسی دروغ گفتید؟»

جواب: تا حالا به کسی دروغ نگفتم!!

نمونه: تا حالا در امتحانات مدرسه تان تقلب هم کرده اید؟

جواب: تاحالا در امتحانات مدرسه ام تقلب نکردم!

گفتن کلمة «نه» در جواب بصورت کشیده

نمونه: من می خواهم بدانم که تا حالا دوست از جنس مخالف داشتید؟

جواب: نننننه!!! (این نه یعنی آره)

بیان پاسخ در قالب نظریه

نمونه: من می خواهم بدانم که شما تا حالا شده که از زیر کاری در بروید؟

جواب: من اصولا فکر می کنم از زیر کار در رفتن کار بسیار زشتی است.

دارد به شما دروغ می گوید.

نمونه: شما تا بحال دروغ هم گفته اید؟

جواب: نه به نظر من دروغ خیلی کار بدی است.

بازگرداندن سوالهای ما به همراه کلماتی نظیر: منظورتان چیست؟ چرا این را پرسیدید؟ فکر کنم هر دوی ما جواب آن را می دانیم!

اگر اینگونه به سوالات ما جواب بدهد دارد دروغ می گوید.

گفتن جملات خبری به صورت پرسشی

نمونه: می دانی من تا به حال در طول عمرم نتوانسته ام به کسی دروغ بگویم؟ (در واقع جمله این بوده که من تا به حال در طول عمرم به کسی دروغ نگفته ام که به صورت پرسشی بیان شده است)

باورتان می شود من چقدر از ریاکاری بدم می آید؟

استفاده مدام از کلمات و عباراتی که بر راستگو بودن او صحه بگذارد

نمونه: راستش را بخواهید! حقیقتا بگویم! صادقانه بگویم! نیازی نیست که بخواهم دروغ بگویم! اصلا من نمی توانم دروغ بگویم!

البته دقت کنید که بعضی از افراد هستند که یک سری تکیه کلام هایی دارند. من تهران یک دوستی دارم که هر حرفی می خواهد بزند قبل از آن می گوید «خدمت شما عرض کنم که». بنده با تکیه کلام های افراد کاری ندارم. اگر عباراتی را می گوید که در بکار بردن آنها اصرار دارد که بگوید که من دروغگو نیستم.

 

امام علی (ع): اگر کسی چیزی را در دلش پنهان کند، لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آن را آشکار می کند.

نظرات 2 + ارسال نظر

ایشالا هم شهری میشیم...
یه سری به وبلاگ و فیض بزن بابا

به روی چشم...
ببینیم خداچی میخواد!!

ما که عقد کردیم...!

عزیییزمی...
بی خبر!!!!!
دعوتمون کن بیایم زدیدارت...
خدابخوادهم شهری شاااااایدبشیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.